سند راهبردی در تاریخ هفتم فروردین امضاء شده و اطلاع رسانی شفاف از مضمون و محتوای آن نشده است. پس از آن، با سه رویکرد نسبت به این سند مواجه هستیم.

رویکرد اول، رویکرد احساسی و هیجانی موافقان و مخالفان بوده است. عده ای که امروز به دلایل مختلف نظر مثبتی به نظام ندارند وقتی متوجه شدند که رهبری بر پیگیری سند تاکید کرده است، با آن مخالفت کرده‌اند. عده ای نیز به همین دلیل موافقت کردند. بدون اینکه این دو گروه اطلاعی از محتوای سند داشته باشند. چنانچه گذشت مضمون سند محرمانه بوده، افشاء نشده است. معمولاً کسانی که در این چند سال به روحانی و برجام تاختند الان در مقام حمایت از این سند بر آمده‌اند. بر این اساس رفتار رسانه ملی نیز قابل درک است. از سوی دیگر نیز گروه موافقان معمولاً نگاه مثبتی به غرب داشته، لذا با این سند مخالفت می‌ورزند در حالیکه که گروه مخالفان به غرب بدبین بوده، به این سند خوش بین هستند.

این رفتارها احساسی و غیرعلمی بوده، بخش بزرگی از فضای مجازی و رسانه ملی این رویکرد را نمایندگی می‌کنند. با این وجود این حجم از حساسیت مردمی را باید احترام گذارد. اینان دغدغه وطن را داشته و از اینکه مبادا این سند به حاکمیت ملی ایران خدشه ای وارد کند، نگران هستند. رفتار هیجانی نیز معلول عوامل مختلفی است. در شرایطی که افول شدید سرمایه اجتماعی و اعتماد به حاکمیت را شاهدیم، وقتی حاکمیت اطلاع رسانی شفاف نسبت به سند ارائه نمی‌دهد، این امر در این فضا برای گروه‌های زیادی از مردم شائبه برانگیز بوده، شبه. اطلاعات جایگزین اطلاعات درست می‌شود.

مواجهه دوم با این سند، مواجهه جهتدار و سوگیرانه است. بسیاری از شبکه‌های خارج نشین، سلطنت طلب، تحریمی‌ها و ...با این سند مخالفت کرده‌اند. به اعتقاد آنان، خروج امریکا از برجام و اقدام به تحریم ایران، ضربه سختی به معیشت مردم زده، موج نارضایتی را افزایش و فشار به حاکمیت را موجب شده است. به اعتقاد آنان، اگر ترامپ در انتخابات آبان ماه سال پیش شکست نمی‌خورد، ادامه مسیر برای جمهوری اسلامی بسیار سخت می‌شد. به تصور اینان، احتمالاً سند راهبردی منجر به کاهش اثر تحریم‌ها شده، نظام به ترمیم موقعیت خود خواهد پرداخت. منطق مخالفت آنان، مخالفت با جمهوری اسلامی است. در برابر این مخالفت جهتدار، رویکرد موافقان جهتدار است. به زعم این گروه، این سند موقعیت ایران را بهبود بخشیده از شرایط آچمز خارج خواهد کرد. بر این اساس از این سند دفاع می‌کنند. دو گروه یادشده دارای پشتوانه مالی و امکانات غیرمالی بوده، با تهیه محتوا در فضای مجازی بر گروه‌های هیجانی، احساسی اثرگذار بوده، آنان را تغذیه می‌کنند. معمولاً مفاد مطالب پر از دروغ، توهین، اتهام و افترا همراه با برخی مطالب درست است.

گاه منازعات دو رویکرد یادشده، یادآور منازعات منقول از دوران قاجار است. برخی سنگ انگلیس، برخی سنگ روس و... را به سینه می‌زنند. آنچه در این میان گم شده است، منافع ملی است.

مواجهه سوم، مواجهه علمی و کارشناسی با هدف کمک به نظام تصمیم گیری با هدف تأمین منافع کوتاه مدت و بلندمدت ملی و با اتکاء به داده‌های موجود و تجربیات تاریخی و پذیرش واقعیات به دور از اتخاذ مواضع هیجانی و جهتدار است. طبیعی است سخن گفتن منصفانه و علمی در فضای سیاست زده، هیجانی و آلوده به اغراض بسیار سخت است؛ اما ضرورت دارد تا کارشناسان برداشتهای خود را صادقانه بیان کنند و به رسالت دینی و ملی خویش عمل کنند شاید که مورد توجه قرار گیرد.

حال پرسش این است که در شرایطی که نظام اطلاعاتی از سند را اعلام نکرده است چگونه می‌توان به تحلیلی علمی دست زد؟ در پاسخ باید اشاره کرد که از آنجا که متن سند منتشر نشده است طبیعی است که نسبت به محتوای آن نیز نمی‌توان اظهار نظر کرد؛ اما می‌توان از کنار هم قراردادن برخی اطلاعات دیگر، آسیب شناسی کرده، هشدارهایی را مطرح کرد و افق‌هایی را گشود. بر این اساس لازم است نیاز ایران و چین و دلایل علاقه مندی طرفین به سند راهبردی، امتیازهای احتمالی این سند برای ایران، ضعف‌های احتمالی ایران در این توافقنامه، تجربه قراردادهای گذشته ایران و چین، تجربه قراردادهای چین با سایر کشورها، اثر ساختار قدرت، سیاست و اقتصاد ایران در مسیر تداوم این سند و منافع ملی و در نهایت ضرورت‌ها و هشدارهای این راه مورد بررسی قرار گیرد.

این سلسله یادداشت‌ها از چنین مسیری عبور خواهد کرد. ان شاء الله

  • نویسنده : محمدرضا یوسفی
  • منبع :