19 دی: استاد دروس خارج و فقه حوزه علمیه قم با تأکید بر این که «امام به جمهوریت و حق مردم در حکومت باور داشت»، گفت: اما یک جریان فکری که میداندار شده و خود را به امام هم منتسب می‌کند، هیچ توجهی به این مفهوم ندارد و من از آسیب دیدن افکار امام توسط این جریان فکری احساس خطر می‌کنم.
آیت‌الله محمد سروش محلاتی شب گذشته در نشست مجازی انجمن و اندیشه و قلم با عنوان «امام خمینی، جمهوریت و ایران امروز» ، به تشریح نگاه امام خمینی(ره) درباره جمهوریت و جایگاه نقش مردم در حکومت پرداخت و سپس به سوالات کاربران در محیط شبکه اجتماعی کلاب هاوس پاسخ گفت.

وی با اشاره به پیشینه جمهوریخواهی در دوره مشروطه گفت: در جریان انقلاب مشروطه، بخشی از علما و مراجع، از سلطنت در برابر نظام جمهوری دفاع کردند و دیدگاهشان این بود که در نظام جمهوری، رای مردم ملاک خواهد بود و اگر بخواهیم رای مردم را مبنا قرار دهیم، وقتی نظر مردم با احکام دین در تضاد قرار بگیرد، دین آسیب می‌بیند.

سروش محلاتی افزود: بعدها در دوره پهلوی هم رژیم به این دیدگاه دامن می‌زد و بعضی علما و متدینین را تحریک می‌کردند که با این انگیزه از سلطنت حمایت و با جمهوری خواهی مخالفت کنند. محمدرضا پهلوی هم در کتاب «پاسخ به تاریخ» خود، این موضوع را مطرح کرد که تعصب دینی علما عامل حمایت از سلطنت شد.

این استاد حوزه علمیه، با اشاره به طرح موضوع جمهوریت از سوی رضاخان و مخالفت برخی علما با آن توضیح داد: پرچمدار مبارزه با جمهوری رضاخانی، مرحوم مدرس بود که می‌گفت: ما با جمهوری واقعی مشکلی نداریم، با جمهوری رضاخان مخالفیم. حکومت صدر اسلام هم حقیقتا جمهوری بوده است، اما این حکومتی که میخواهند به ما تحمیل کنند، جمهوری نیست. بلکه حکومتی است که انگلیسیها می‌خواهند سرکار بیاورند.

سروش محلاتی گفت: با این حساب مخالفت علما و مرحوم مدرس با جمهوری رضاخانی، مخالفت مبنایی با جمهوریت نبود، یک مخالفت سیاسی با حکومت رضاخان و مربوط به نوع فعالیت او بود و به نتیجه هم رسید و باعث شد جمهوری رضاخان شکست بخورد.

جمهوریت، موضوع اختلاف امام با مرحوم مدرس

این پژوهشگر فقه سیاسی در ادامه گفت: در کنار این طرز فکر مدرس و برخی علما، ما امام خمینی را داریم که هم طرفدار سرسخت مدرس است و هم مخالف بنیادین رضاخان؛ اما در اختلاف بین مدرس و رضاخان در موضوع جمهوریخواهی، مخالف مدرس است و با تمام قرابت فکری با مدرس و تضاد با رضاخان می‌گوید کاش مدرس اجازه داده بود که حتی رضاخان، آن جمهوری خودش را ایجاد می‌کرد و مصلحت ایران در این بود.

به گفته او، منشا این دیدگاه امام، تایید نیت رضاخان که دنبال الگوبرداری از آتاتورک بود، نبود. بلکه تعبیر امام این بود که با وجود سوءنیت رضاخان، مصلحت این بود که علما با جمهوری مخالفت نمی‌کردند و میگذاشتند 100 سال قبل، جمهوریت ولو به دست رضاخان شکل بگیرد. چون در نظام جمهوری اگرچه جمهوری ناقص و رضاخانی باشد و حتی اگر مرحوم مدرس با آن مخالف باشد، اصلاح امور  بهتر از نظام سلطنتی صورت می‌گیرد.

محلاتی با طرح این سوال که «چرا امام نظام جمهوری را به مشروطه سلطنتی ترجیح می‌دهد؟» گفت: چون اولا نظام سلطنتی موروثی است، اما در جمهوری، مردم حاکم را انتخاب می‌کنند. دوم آن که در نظام سلطنتی تغییر سخت و دشوار است اما در نظام جمهوری، حاکم برای مدت محدود انتخاب می‌شود اما در نظام سلطنت حکومت مادام العمر است. امام می‌گوید: هر کسی و هر جمع و جامعه ای، حق اولش این است که خودش مقدراتش را تعیین کند و رژیم سلطنتی اصلش بی‌ربط است و باید اختیار دست مردم باشد. این یک مساله عقلی است و هر عاقلی این مطلب را اثبات می‌کند.

 سروش محلاتی در ادامه به پرسش های مخاطبان در کلاب هاوس پاسخ داد.

وی در پاسخ به این سوال که «آیا جمهوریت با ولایت فقیه قابل جمع است؟» گفت: اصل ۵ قانون اساسی که از سوی شهید بهشتی تنظیم شده، تاکید دارد که در عصر غیبت، ولایت امر برعهده فقیه عادل است که ولایت او را مردم پذیرفته باشند. اگر پذیرش مردمی باشد، جمهوریت و ولایت فقیه قابل جمع هستند. اما بدون پذیرش مردم، خیر.

از نظر امام، حاکم صالح هم درصورت نخواستن مردم باید کنار برود

مخاطب دیگری با بیان این که «امام درباره شاه گفته اند که اگر شاه حتی خیلی صالح و درست هم باشد اما مردم او را نخواهند، باید کنار برود»، پرسید: آیا این درباره وضعیت امروز نیز صادق است؟ سروش محلاتی با تایید انتساب این سخن به امام گفت: این تعبیر که حتی حاکم صالح هم در صورت نخواستن مردم باید کناره گیری کند، با مبانی امام سازگار است. اما اینکه این را بخواهیم به رهبری کنونی و شرایط فعلی تسری بدهیم، من سخنی در این باره ندارم. اما بالاتر از سخن امام، در مقطع جانشینی پیامبر، رخ داده و نشان می‌دهد در اسلام امر حکومت نیاز به خواست و حمایت مردم دارد و حتی حکومت حضرت علی(ع) نیز وابسته به پذیرش مردم است. در سیستم جمهوری اسلامی نیز این رضایت مردمی لحاظ شده و در تعیین رهبر نیز در یک انتخاب دومرحله ای، رای مردم از مسیر خبرگان منتخب نافذ است.

استاد حوزه علمیه قم در پاسخ به این سوال که «وقتی نظر ولی فقیه در موضوعاتی با نظر مردم مخالف باشد، در اندیشه امام، کدام مقدم است؟» اظهار کرد: امام تا پایان عمر در برخی اظهارات، پاسخ این سوال را روشن کرده اند. مثلا در مقطع پایانی جنگ با اینکه امام قائل به ادامه جنگ بودند ولی وقتی کارشناسان و مسئولان برای ایشان استدلال کردند که جنگ باید پایان یابد، خلاف نظر خود عمل کردند. در واقع در نگاه ایشان، نظر ولی فقیه بر نظر مردم مقدم نیست و ایشان تنها برای دیدگاه های کارشناسان، حق تقدمی نسبت به مردم قائل بودند. در نظام جمهوری اسلامی نظر ولی فقیه در تشخیص مصالح، مبنایی برای تصمیم گیری نیست.

کاهش مشارکت در انتخابات، نشانه عدم مشروعیت نظام؟

وی در پاسخ به سوال دیگری درباره این که آیا کاهش مشارکت مردم در برخی انتخابات می‌تواند نشانه عدم مشروعیت نظام باشد، انتخاباتها و میزان مشارکت در آنها را تابع مسائل مختلف دانست و گفت: بر این اساس نمی‌توان میزان مشارکت را به اصل مشروعیت نظام ربط داد. اما اگر مشارکت مردم در انتخاباتی چنان کم شود که بیانگر پایان حمایت اکثریت مردم باشد، بحران مشروعیت به وجود خواهد آمد.

این نویسنده با اشاره به سخن برخی که می‌گویند «در بسیاری کشورهای دموکراتیک، مشارکت انتخاباتی حتی زیر ۵۰ درصد است و بحران مشروعیت هم ندارند» بیان کرد: پاسخ این است که در آن کشورها، مشارکت کم ناشی از آن است که به نظرشان امور در حال انجام است و روندهای جاری مورد تاییدشان است. اما اگر نظام موانعی برای انتخابات و مشارکت ایجاد کند و در برگزاری انتخابات و رفتار با کاندیداها طوری عمل کند که مردم نارضایتی و یاس خود را در عدم مشارکت نشان دهند، آن وقت بحران مشروعیت مطرح است.‌

آیت‌الله سروش در پاسخ یکی از حاضران که معتقد بود «فارغ از تئوری ولایت فقیه، تجربه سیاسی اجتماعی ۴ دهه گذشته به تقویت نظریه جدایی دین از سیاست انجامیده است»، گفت: این که عملکرد ما خوب نبوده، ربطی به اصل ایده ولایت فقیه ندارد و آن را ابطال نمی‌کند. باید تحلیل کرد که چرا امروز در جمهوری اسلامی، با دین گریزی مواجهیم؟ دلیلش عملکردهای ماست یا نهادسازی های ما یا دخالت های نهادهای بالادستی. به نظر می‌رسد می‌شود از ایده جمهوری اسلامی دفاع کرد و خطاهای ۴۰ ساله را هم اصلاح نمود و جمهوری اسلامی مطابق با مبانی دینی و خواست مردم ادامه یابد.

برخی جمهوریت را یک پدیده تاریخی و ویترینی می‌دانند

وی ادامه داد: اسلامی که ما می‌شناسیم، نقش مردم در آن دیده شده و همین اسلام در اصل ۵ قانون اساسی اثرگذاشته و امام نیز همه سخنانش در تایید جمهوریت است. اما بی شک برخی جریانهای فکری وجود دارند که حکومت اسلامی را منهای نقش جمهور و مردم می‌دانند. من وجود اینها را نفی نمی‌کنم اما آنچه امام و یاران ایشان تا روز همه پرسی تشریح کردند و آنچه در قانون اساسی آمده، مغایر با چیزی است که اینها می‌گویند. نظیر مرحوم آیت‌الله مومن که می‌گفت ترکیب جمهوری اسلامی برای این مطرح شد که به دنیا نشان دهیم ما هم انتخابات داریم؛ حال آنکه مشروعیت این نظام صرفا از جانب خداست. اینها جمهوریت را یک پدیده تاریخی و ویترینی می‌دانند.

یکی از مخاطبان با اشاره به دیدگاه امام درباره جمهوریت و مردم پرسید: فکر نمی‌کنید دوره جدیدی پیش رو داریم که با اندیشه امام در تضاد است؟

سروش محلاتی با اذعان به این که این دغدغه جدی است و احتمالا دوره جدیدی را شکل بدهد، افزود: آیت‌الله جنتی چند سال پیش در یک گردهمایی گفتند ملّت به عنوان ایتام محسوب می‌شوند و عالمان در حکم قیّم و والیان امر هستند، طفل صغیر مهجور است و رای او درباره دارایی اش اعتبار ندارد.

احساس خطر می‌کنم

وی تاکید کرد: درست است که دیدگاه های متفاوت را باید به رسمیت شناخت، اما گاهی صاحبان این افکار بر جایگاه ها و مناصب مهمی تکیه زده اند که اگر بخواهند طبق دیدگاه هایشان تصمیم گیری کنند، کار بسیار مشکل خواهد شد. آیت‌الله مومن از فقهای شورای نگهبان تاکید داشتند که حتی یک نفر از مردم حق دخالت در امر حکومت را ندارد و همه به ولی فقیه واگذار شده است.

این استاد حوزه علمیه با بیان این که «امام به جمهوریت به عنوان حق مردم باور داشت و بارها از آن سخن گفته بود»، افزود: این را مقایسه کنید با دیدگاه های آیت‌الله مصباح یزدی که در طول حیات خود اشاره ای به این مفهوم نداشته اند.

وی در پایان تاکید کرد: من از این ناحیه معتقدم جای نگرانی است و من از این که که افکار امام با میدانداری این جریان فکری در حال آسیب دیدن است‌، احساس خطر می‌کنم.


  • نویسنده :
  • منبع :