به این بهانه نکاتی را میتوان یادآور شد:
1. آیتالله یا حجتالاسلام، عنوانهایی مذهبی و رایج در سلسله مراتب روحانیت شیعهاند و به کار گیری آنها بیشتر جنبۀ ذوقی دارد و از جانب دیگران اعطا میشود و مدرک مکتوبی وجود ندارد که نشان دهد فرد حجتالاسلام است یا حجت الاسلام و المسلمین. آیتالله است یا آیتالله العظمی و مثل دکتر و مهندس خود شخص نمی تواند بگوید من آیت الله هستم بلکه قدیمی تر ها «الاحقر» امضا میکردند.
در سال 1390 آقای محسن غرویان که از او هم به عنوان حجتالاسلام یاد میشود و هم آیتالله در بارۀ عنوان های حوزوی و در مصاحبه ای این گونه توضیح داد:
«طلبۀ تازه وارد ثقة الاسلام است. وارد سطح که شد حجة الاسلام دربارۀ او به کار می رود. به سطح چهار که رسید حجة الاسلام والمسلمین به او اطلاق می شود و وقتی به اجتهاد رسید و از مجتهد دیگری تقلید نکرد و خود مدرس شد، به او آیت الله گفته می شود و اگر سال های متمادی سطوح مختلف را ندریس کند و شاگرد پرورش دهد و رساله بنویسد و مقلد پیدا کند، آیت الله العظمی دربارۀ او به کار می رود. دربارۀ کسانی که به آثار فلسفی بیش از فقهی شهرت دارند نیز اصطلاح «علامه» به کار می رود اما رسمی نیست. این عناوین بیشتر ذوقی است.»-[ روزنامۀ اعتماد، شمارۀ 2276]
2. این که آقای مروی خود را آیتالله نمی داند به این معنی نیست که خود را مجتهد نمیداند یا اصطلاحا مجتهد متجزی یا مطلق نیست. بلکه میتواند به خاطر آن باشد که احساس میکند فرهنگی رایج شده که به روحانیون به خاطر سمتهایی که میگیرند عنوان بالاتر مذهبی میدهند. مثلا مرحوم هاشمی شاهرودی دانشگاهی به نام عدالت تأسیس کرده بود و در آن از او با عنوان آیةالله العظمی یاد میکردند و عکس او را در کنار امام و رهبری منصوب کرده بودند.
در واقع آقای مروی با فرهنگ تملق مبارزه کرده و از این حیث ستودنی است.
3. به صورت غیر رسمی مرسوم شده که وقتی روحانیون پا به سن میگذارند یا سمتی بالاتر میگیرند یا محاسن آنان سپید میشود بعضی از رسانهها برای آنها به جای عنوان «حجتالاسلام» از عنوان «آیتالله» استفاده می کنند و آقای مروی با این فرهنگ هم مقابله کرده است.
4. شاخصترین چهرۀ مذهبی در این عرصه و در مقابله با این فرهنگ، مرجع عالی شیعه آیتالله سیستانی است. چون در عنوان سایت رسمی ایشان فقط آمده «آقای سیستانی» و در مُهر هم آقای سیستانی است. البته در مکاتبات با دیگران و دربارۀ آنان از عنوان آیتالله و حجت الاسلام استفاده میکنند.
5. امام خمینی معمولا یک درجه کمتر به کار میبردند. نه برای تحقیر و تخفیف که برای قطعی بودن عنوان. مثلا از آیتالله طالقانی و منتظری که در جامعه هم این گونه شناخته میشدند با عنوان حجتالاسلام و المسلمین یاد می کردند. در مکاتبه با مراجع هم آیت الله که در واقع آیت الله العظمی بود.
این عنوان اخیر را بسیار به ندرت به کار می بردند و این نویسنده به خاطر ندارد جز یک مورد. در بهمن 1358 که در بیمارستان قلب بستری بودند، مراجع مختلف پیام فرستادند و تنها در پاسخ به آیتالله خویی عبارت «آیتاللهالعظمی» را به کار بردند و جالب این که تنها در همین مورد «روحالله الموسویالخمینی» امضا نکردند و فقط یک کلمه نوشتند: «خمینی».
به نظر میرسد بالاترین احترامی بوده که ابراز کردهاند.
6. در خرداد 58 و بعد از ترور اکبر هاشمی رفسنجانی، کیهان از اوبه عنوان «آیتالله» یاد کرد و در مصاحبه در بیمارستان نیز این گونه خطاب شد. اما خود آقای هاشمی گفت: به من نگویید آیتالله.
بیش از 30 سال بعد و در دوران ریاست مجلس خبرگان رهبری البته از او به عنوان آیتالله یاد شد شاید چون یک حجتالاسلام نمیتوانست رییس آیتالله ها باشد. منتقدان اما کم سن تر از آن بودند که بدانند هاشمی خود نخواسته بود وگرنه از همان سال 58 می توانست آیتالله خوانده شود خاصه در دوران ریاست برادرش در صدا و سیما.
7. عرف کنونی رسانه های مستقل و حرفه ای در پرهیز از القاب مذهبی برای چهرههای سیاسی با چند استثنا البته درست است. اکنون عنوان های مذهبی تنها برای امام و رهبری و مراجع به کار می رود و نیز روحانیونی که به عنوان روحانی و نه از جایگاه سیاسی اظهار نظر می کنند. مثل زمانی که برای پزشک، عنوان «دکتر» را می آوریم.
به همین خاطر است که تعبیر «حسن روحانی رییس جمهوری» بی احترامی به عنوان مذهبی او (حجة الاسلام و المسلمین) نیست. هر چند به اعتبار عضویت در مجلس خبرگان ممکن است برخی بخواهند برای او «آیتالله» را هم به کار برند.
8. از اتفاقات قابل توجه بعد از انقلاب بالا بردن و پایین آوردن عنوان های مذهبی به سبب اتفاقات سیاسی است. مثلا از آیت الله شریعتمداری که در رسانه ها و نیز در جامعه به سبب اشتهار به عنوان مرجع و صاحب رساله «آیتاللهالعظمی» بود بعد از اتفاقات سال 61 در برخی روزنامهها بدون عنوان مذهبی و به صورت «شریعتمداری» یاد شد به این استناد که جامعۀ مدرسین او را از مرجعیت، خلع کرده است.
7 سال بعد روزنامۀ کیهان که سالها کتاب «فقیه عالیقدرآیتالله العظمی منتظری» را چاپ می کرد وقتی او از قائم مقامی رهبری برکنار شد یا استعفا کرد یک درجه کم کرد و نوشت آیت الله و بعد از قضایای سال 76 بدون عنوان مذهبی و حتی به صورت «شیخ ساده لوح» هم نام بردند.
چندی پیش که تلویزیون برنامه ای به مناسبت درگذشت آیت الله ابراهیم امینی پخش می کرد مشتاق بودم ببینم از آیتالله منتظری هم یاد می کنند یا نه و اگر آری چگونه. با این که این برنامه را مرکز بسیج صدا وسیما ساخته بود تعبیری که به کار بردند «آیتالله منتظری» بود.
9. تذکر آقای مروی میتواند میل به استفاده از عنوان های بالاتر در کلیت جامعه را هم مهار کند.
مؤسسات مالی اعتباری دوست دارند بانک شوند. روابط عمومی ها به اضافه شدن «امور بین الملل» علاقه مندند. روحانیونی دوست دارند در کنار حجتالاسلام به آنها دکتر هم بگویند. مربی دانشگاه بیرون خود را استاد معرفی می کند و مطبوعات پر از سردبیر شده و به حجت الاسلام هایی که ریشی سپید کرده یا به مقام بالاتر رسیده اند آیت الله گفته می شود و نوعی آشفتگی و اغراق در عنوان های مذهبی ایجاد شده که به دلایل سیاسی هم هست.
این در حالی است که یکی از مراجع ثلاث شیعه در نجف را که مؤید و حامی انقلاب مشروطه هم بود به نام «آخوند خراسانی» می شناسیم و وقتی کسی می گوید «مرحوم آخوند» به یاد آن مرجع می افتیم یا نام میرزای شیرازی را زیاد شنیده ایم. امروز اما اگر برای یک طلبه ساده عنوان «آخوند» یا « میرزا» به کار رود شاید به او بر بخورد. حال آن که 100 سال پیش لقب عالی ترین مرجع بوده و شاید آقای سیستانی در صدد احیای همان سنت است.
10. به نظر می رسد برای سامان دهی به این امر اولا در عنوان های مذهبی اغراق نکنیم. ثانیا برای روحانیون سیاسی و مقامات فعلی یا قبلی و زنده یا درگذشته و آزاد یا محصور در خبر ضرورتی ندارد و بی احترامی هم نیست و در متن به علاقه و سبک نویسنده بستگی دارد چنان که می گوییم روحانی، خاتمی، هاشمی رفسنجانی و کروبی.
ثالثا این که تا شخصی جایگاه سیاسی بالاتر گرفت عنوان مذهبی او را هم ارتقا دهند جالب نیست و شخص نباید ببالد چون بعد دوباره شاید بازگردد در حالی که سن او بالاتر رفته است. کما این که می بینیم برای برخی رسانه ها آقای صادق لاریجانی مادام که رییس قوه قضاییه بود آیت الله لاریجانی بود و در جایگاه رییس مجمع نگران نیستند!
رابعا چنان که گفته شد به جز امام و رهبری و مراجع برای دیگران ضرورتی ندارد. هر چند در متون مذهبی اشاره به عنوان می تواند به مخاطب کمک کند.
اقدام آقای مروی از نوعی رهاشدن از عنوان ها هم حکایت می کند و در واقع می خواهد به صدا وسیمای خراسان رضوی بگوید من «خادم الرضا» هستم و چه عنوان مذهبی از این بالاتر و در شکل رسمی آن هم «تولیت آستان»؟ تازه این دومی انحصاری است و تنها در اختیار یک نفر است و آن قدر خاص و انحصاری است که محمد رضا شاه و شاید اسلاف او برای خود نگاه داشته بود و عبدالعظیم ولیان را «نایب التولیه» میخواندند.
از دین پژوهانی مانند «محمد مجتهد شبستری» نیز نمی توان نگفت که هم لباس را و هم عنوان را کنار گذاشته اند و دین پژوهی را نه و چه باک اگر صدا و سیما به امثال او میدان نمی دهد که به لطف فناوری و از طریق اینستاگرام زنده سخن می گویند و به خاطر شیوع کرونا استفاده از این امکان فراگیر شده است.
- نویسنده : مهرداد خدیر
- منبع : عصر ایران