19 دی: استاد و پژوهشگر فلسفه سیاسی با انتقاد از اینکه ما تاکنون کاری شایستۀ انقلاب اسلامی نکردیم، گفت: متاسفانه با بسیاری از مسائل، عملکرد اشتباه و انواع حرکات باعث شدیم یک سری ابهامات و نقاط کوری برای مردم در انتخابشان ایجاد شود.
حجت الاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا که در مراسم گرامیداشت چهل و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی که به همت مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم و اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی در موسسه طلوع مهر قم به صورت حضوری و مجازی برگزار شد،سخن می گفت، افزود: انقلاب اسلامی بسیار زیبا و متعالی و منطبق با مبانی دینی و افکار امام راحل و نیز با تلاش عالمان بسیار بزرگ و مبتنی بر فطرت الهی انسان ها شکل گرفت. اما متاسفانه ما نتوانستیم آن گونه که شایسته انقلاب بود اقدامی در خور آن انجام دهیم.
استاد فلسفه سیاسی در حوزه و دانشگاه بازخوانی مجدد شرایط پیدایش انقلاب را یکی از مهم‌ترین مسائلی عنوان کرد وگفت: این روزها باید به موضوع بازخوانی انقلاب توجه نمود و برای بازسازی ابعاد مختلف انقلاب در جهت تعالی و کمال تلاش شود.
وی خاطر نشان کرد: امروزه ما شاهد این هستیم که در بعضی از جهات نمی‌توانیم از بعضی از مسائل دفاع کنیم و این امر جای بسیار تأسف دارد.
وی ادامه داد: کم کاری بسیار و بی‌عملی ما باعث شده تا انقلاب اسلامی که به عنوان زیباترین تحول در تاریخ و نیز در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) شناخته می شود، امروزه دچار برخی مشکلات و رخوت و سسستی بشود و ما  باید تاسف بخوریم که چرا چنین اتفاقی افتاده است.
مهاجرنیا با اشاره به اینکه این انقلاب در کل تاریخ اسلام نظیر نداشته، گفت: این انقلاب بر اساس بنیادهای دینی، اعتقادی و نظری و بر اساس ارزش‌ها و آرمان‌های متعالی شکل گرفته ولی اکنون آسیب‌هایی به آن رسیده است.
وی بیان داشت: ما باید با بازسازی و بازخوانی انقلاب از این شرایط خارج شویم و چون انقلاب اسلامی هیچ بدیل و جایگزینی ندارد هر کسی موظف است در جای خود نسبت به بازسازی و بازخوانی انقلاب تلاش کند.
وی با اشاره به اینکه دو نوع انقلاب در دنیا وجود دارد گفت: انقلاب‌هایی که شورش و قیام علیه فطرت بود، انقلاب‌هایی که بر ضد فطرت الهی و بر ضد ارزش‌های الهی اتفاق افتاده است و بزرگ‌ترین  نمونه مصداقی آن در دنیای غرب اتفاق افتاده است و در عصر روشنگری و رنسانس، انقلاب‌های متعددی دراروپا و در دنیای غرب اتفاق افتاد که همه این‌ها شورش علیه فطرت حقیقی انسان بود.
به گفته وی عده ای می خواستند علیه کلیسا و شرایط قرون وسطایی قیام کنند به همین دلیل علیه خدا و فطرت و معنویت قیام کردند و جهان را به سمتی بردند که انسان را به جای خدا نشاندند و رسماً اعلام کردند که خدا مرد و بحث امانیسم یعنی انسان‌ محوری و انسان خدایی را به جای خدا مطرح کردند و بر این باور بودند که همه چیز انسان است و خدا دیگر نباید در صحنه زندگی حضور داشته باشد.
استاد مهاجرنیا انقلاب های انگلستان، انقلاب کبیر فرانسه و روسیه را مبتنی بر دیدگاه بی خدایی و اومانیسم عنوان کرد و افزود: این انقلاب ها علیه گریز از مسیحیت و خدای فاسد و جاهل قرن 15 میلادی شکل گرفت و خواسته و ناخواسته علیه خدا، معنویت و کمال انسانیت و ارزش‌های دینی قیام کردند بنابراین مردم از هر چیزی که نام دین و خدا و مقدسات روی آن بود، گریزان بودند و پس از آن هم هیچ انقلاب فطری در جهان اتفاق نیفتاد.
وی ادامه داد: این در حالی بود که در ایران، انقلاب اسلامی در چارچوب مکتب اهل بیت (ع) و درچارچوب نظریه امامت و به رهبری امام راحل اتفاق افتاد یعنی کاملا مخالف و مغایر با آنچه در دنیای غرب اتفاق افتاده بود.
استاد و پژوهشگر حوزه سیاسی بیان داشت: هدف و آرمان قیام در غرب حذف خدا و انسان محوری بجای خدامحوری بود ولی انقلاب اسلامی ایران علاوه بر پاسداشت خدا، دین و ارزش های معنوی، انسان را به قرون وسطی باز نگرداند و مقام خلیفه اللهی را برای انسان مطرح کرد.
وی با اشاره به اینکه انسان هیچ گاه در دنیای غرب خلیفه الله نبوده است، گفت: و این یک دروغ تاریخی است که در اروپا شکل گرفت که مدعی اومانیسم و انسان محوری هستند در حالی که انسان و حقیقت انسان در ذیل دین و فطرت اتفاق می‌افتد و انسان کامل در سیبه این ابعاد روحی شکل می گیرد.
مهاجرنیا به آیات قرآن اشاره کرد که خداوند انسان را خلیفه خود در زمین قرار داده است و افزود: این در حالی است که غرب جایگاه انسان را منحرف کردند که خدا همان انسان است، بدین معنا آنها اعتبار و احترامی را که برای انسان قائل هستند به واسطه بنده خدا و انسان بودن نیست بلکه نگاه خدایی برای انسان قائل هستند.
به گفته وی مقام معظم رهبری نیز در بیانیه گام دوم انقلاب دقیقا به این موضوع اشاره کردند که انقلاب اسلامی بر مبنای شعارهای فطری اتفاق افتاد و بر مبنای ارزش‌های فطری اتفاق افتاد و یک انقلاب خدایی بود و فطرت یک امر فراگیر انسانی است نه ایرانی.
وی یادآور شد: همه انسان‌ها بر اساس فطرت خلق شده اند و فطرت یک سرشت خدادادی است و دنیای غرب قصد جدایی انسان از خدا را داشت در حالی که فطرت حلقه اتصال انسان با خدا است.
وی اضافه کرد: امروزه بشر غربی که امروز سلطه بر دنیا دارد وحکومت می‌کند و ادعای رهبری جهان را دارد انسانی است که از فطرتش جدا شده است است یعنی آن جوهره انسانیت و ذات اصلی انسانیت و آن چیزی که حلقه اتصال انسان با خدا است از آن جدا شده است و در نتیجه دنیایی شکل گرفته است که بر اساس غرایز و با نام حقوق بشر و دقیقاً علیه انسان و علیه بشرد درحال اتفاق است.
مهاجرنیا تصریح کرد: اکنون همه دنیا بر این اساس اداره می شود و ابرقدرت ها که امکانات و قدرت زیادی در دنیا دارند و حرفشان درجهان نافذ است و به همین دلیل بسیاری از کشورها تابع آنها هستند و این وضعیت کار را برای انقلاب اسلامی سخت کرده است.
وی ادامه داد: ما با انقلاب اسلامی در مقابل یک استبداد داخلی ایستادیم و یک نظام وابسته را حذف کردیم و امروز وظیفه ماست که انقلابی در مقابل انحرافی که علیه خدا، دین و انسانیت در دنیا اتفاق افتاده، بایستیم لذا رسالت ما هنوز تمام نشده است.
 وی با تاکید بر امر آینده پژوهی انقلاب اسلامی گفت: ما با یک پدیده‌ای مواجه هستیم که در دنیا فراگیر شده است و وظیفه ما را محدود به ایران نمی کند ما با یک پدیده جهانی سر وکار داریم لذا یکی از چیزهایی که بسیار مهم است و در بیانیه هم به آن توجه داده شده است، مقوله فطرت است.
این پژوهشگر حوزه سیاسی ادامه داد: شعارهای انقلاب که مبتنی بر ارزش های  الهی انقلاب است، شعارهایی مانند معنویت، اخلاق، آزادی و استقلال دقیقا بر فطرت آدمی استوار است و فطرت ویژگی است که عامل معرفی انسان به عنوان خلیفه الله  شده است در حالی که هیچ کدام از موجودات عالم چنین شأنی را ندارند و همه آن‌ها در اختیار انسان هستند یعنی همه آنها در اختیار انسانند.«سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ » یعنی همه چیز را در اختیار انسان قرار داده است.
مهاجرنیا تصریح کرد: فطرت در حقیقت اتاق فکر و مرکز فرماندهی انسان است که هم انسان را راهبری می‌کند و هم انسانیت را هدایت می‌کند و خودِ انسانیتِ انسان هم با فطرت تعریف می‌شود و همچنین عقل و فهم و شعور انسان تحت تأثیر فطرت است به این معنی که اگر انسان فطرت پاک و سالمی داشت، عقل وفهم وشعور ودرک انسان ها حتماً  بهتر کار می‌کند و اگر فطرت انسانی از دست برود عقل انسان نیز از بین می‌رود .
وی افزود: گرایشات  درونی انسان از فطرت بر می‌ خیزد فطرت بسیاری از گرایش‌های ما را  فرماندهی می‌کند ولی ما به آن توجهی نداریم چراکه بسیاری از استعدادهای ما بالقوه هستند و از طریق این مرکز فرماندهی استعدادها بالفعل می شوند و به کمال می‌رسند ولی دنیای غرب اساسا این فلسفه را از زندگی خود حذف کرده است.
وی ادامه داد:فلسفه غرب تنها در آباد کردن دنیا خلاصه می شود و هیچ روح، حس معنوی و هیچ  متافیزیکی در آن وجود ندارد، بنابراین این مرکز فرماندهی حلقه اتصال انسان با خداوند را حفظ کرده است ولی اگر آن حلقه  قطع شود بقول امام راحل که می‌گوید که اگر فطرت انسان  سالم بماند، حلقه اتصال انسان وخدا هم وجود دارد ولی اگر  فطرت را حجاب وزنگار بگیرد و با گناه و با معصیت محجوب شود و یا غبارآلوده شود، دیگر ارتباط انسان با خدا قطع می‌شود.
به گفته وی فطرت اتاق فکر بسیار مهمی است و ریشه همه حرکت‌ها و پویایی‌ها و پایایی‌های که انسان‌ها به آن می رسد، آنجاست و پشت آن عقل، فطرت است و خداوند انبیا و دین را به پشتوانه آن فطرت فرستاد.
مهاجرنیا با اشاره به آیه « فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ » خداوند وقتی دین را نازل کرد منطبق با فطرت انسانی دین را فرستاد، افزود: دین فقط برای انسان آمده بود و دقیقاً محل نزول و محل وحی فطرت انسانی بود یعنی آن جایی که یک گیرنده اصلی وحی بود و انبیاء، در واقع آن را خطاب قرار دادند که آن مرکز فرماندهی انسانیت یعنی فطرت بود .
وی با تقسیم بندی فطرت به دو دسته شناختی و گرایشی گفت:  فطرتِ شناختی، یعنی بخشی از آگاهی‌ها از طریق فطرت حاصل می شود پس فطرت به انسان‌ها شناخت و معرفت می‌دهد و لذا بعضی از فیلسوفان می‌گویند که کار علم این نیست که تولید کند، کار علم این است که تلنگری بزند و تذکر بدهد و اصل علم وجود دارد در حقیقت کار دانشمند هم این است که پرده از روی این غبارها کنار بزند تاعلم ظاهر شود.
وی تصریح کرد: زمانی که ما علیه ظلم قیام کردیم یعنی در فطرت ما دنبال عدالت بودیم و برای برداشتن ظلم و ستم و استبداد و استعمار که در کشور بود فطرت انسان ها بیدار شده و به حرکت درآمد و در راه این فطرت چه قدر شهید دادیم تا توانستیم کشور را از چنگال ظلم نجات دهیم. بنابراین فطرت علاوه بر این‌که معرفت و شناخت ایجاد می‌کند گرایش رفتاری وعملی هم به ما می‌‌دهد.
وی در ادامه سخنان خود به  این نکته اشاره کرد که انواع ارزش‌ها، هنجارها و خوبی‌ها و همه آن چیزهایی که در جامعه وجود دارد از طریق فطرت صورت بندی و تحریک و تغذیه می شوند و اقدام به اصلاح و بازخوانی می‌کند. بنابراین وقتی ظلمی می بینی، سکوت می کنی و یا به آن ظلم کمک می کنی، چراغ فطرت در فرد خاموش می شود و همه امیدها و دلبستگی‌هایی که ما نسبت به آینده داریم از بین می رود پس می توان گفت که آینده پژوهی یک بحث فطری است.
این استاد دانشگاه به کمال گرایی انسان اشاره کرد و گفت: کمال مطلق در بی‌نهایت است و لذا آینده‌پژوهی و آینده‌نگاری و آینده‌نگری و دوراندیشی خصیصه مکتبی و فطری ما است که نیاز به آموزش ندارد که آینده را چه طور ببینیم بلکه خود فطرت ما را به سمت آینده هدایت می‌ کند.
 مهاجرنیا اضافه کرد: آنها که به دنبال آزادی نیستند، چراغ فطرتشان خاموش شده است و گرنه امام حسین (علیه السلام) لحظه آخر در گودال قتلگاه بحث آزادی و آزادگی را مطرح کرد «ان لم یکن دین فکونوا احرارا » آزاده باشید. فطرت آن‌جا دارد حرف می‌زند و در قتلگاه فطرت است که دارد حرف می‌زند و امام حسین(ع) با فطرت می‌خواهد به این‌ها یک تلنگر بزند بلکه بیدار شوند ولی آدم‌هایی که با منافع و با جهل وارد میدان نبرد با فرزند رسول خدا(ص) شده اند، متوجه این امور نمی شوند.
وی با اشاره به نظر صدرالمتالهین افزود: همین انسان ابداع می‌کند و خلق می‌کند و تصرف می‌کند و مالکیت دارد و همه این کارها و چیزها را خدا به انسان داده است، ولی همین انسان خدایی وقتی می‌خواهد که تحول ایجاد کند و وقتی که می‌خواهد حرکت و جامعه‌سازی و انسان‌سازی  کند شریعت به کمک او می‌آید و این فطرت الهی است.
وی با اشاره به اینکه انقلاب اسلامی محصول تعامل شریعت و فطرت بود، افزود: آینده ما باید مبتنی بر احیای فطرت و بازسازی فطرت یعنی بازسازی ارتباط انسان‌ با خدا باید باشد و اگر ما مدعی هستیم انقلاب اسلامی، انقلاب الهی است و امام راحل نیز معتقد بودند که انقلاب را آدم‌ها درست می‌کنند و تا آدم‌ها درست نشوند جامعه اصلاح نمی‌شود، چرا عملا در مرحله جامعه سازی گیر کرده ایم؟
وی تشریح کرد: ما به صورت فردی روی فطرت‌ها، روی آن روح الهی و گرانیگاه شخصیت انسانی کم کار کردیم و از آن غفلت کردیم و در کنار آن دشمن بیرونی و موانع مختلف هم فشار آوردند و الان دچار مشکل شدیم و اگر ما بخواهیم به آن هویت واقعی انقلاب اسلامی برگردیم باید آن بخش مرکز فرماندهی را دوباره احیا کنیم.
این پژوهشگر حوزه  سیاسی ادامه داد: بسیاری از وقت‌ها ممکن است که ما مقاومت کنیم اما چون موفق نمی‌شویم که دشمن را دفع کنیم، معلوم می‌شود که در آن مرکز فرماندهی یک جایی مشکل دارد و لذا ما همه این چیزهایی که در بیانیه گام دوم وجود دارد مانند دانش و بینش، باید مبتنی بر فطرت، اخلاق و معنویت باشد.
مهاجرنیا خاطر نشان کرد:  یکی از ویژگی‌های فطرت این است که ارتباط خود را با همه حوزه‌های معرفتی دارد و این فطرت با همه بینش و دانایی و فهم و شعور و معرفت ارتباط دارد و با همه بخش های هنجاری و اخلاق و ارزش‌ها ارتباط دارد و حتی در بخش اقتصاد و بخش مادیات هم وجود دارد.
وی اظهار داشت: یکی از ویژگی‌های فطرت این است که همه چیز را می‌خواهد با خود سازگار کند و هیچ چیزی نمی‌خواهد خلاف روند فطرت باشد و اگر این اتفاق بیفتد در حقیقت ما توانستیم شریعت و اسلام  و مکتب اهل بیت(ع) و آموزه‌های امام راحل (ره) را بر اساس فطرت هماهنگ کنیم و انقلاب به آن جایگاه اصلی خود برگردد .
وی با بیان اینکه این انقلاب نیاز به حمایت و جدیت دارد، افزود: امروز همه موظف هستیم این انقلاب را شکوفا و بازخوانی کنیم و از بیان خود غربی ها متوجه می شویم که انقلاب هنوز بن مایه و شالوده اصلی خود را دارد . وظیفه همه ما است که در سالگرد انقلاب اسلامی هر کسی بنا به ظرفیت و توان خودش به انقلاب کمک کند هرچند آن کارها کوچک باشد.
وی تقویت بخش معرفتی را یکی از اقدامات مهم عنوان کرد و افزود: باید با تاکیدات رهبرمعظم انقلاب در زمینه آینده کشور وایجاد تمدن نوین اسلامی تلاش کرده و مسیر راه را هموار کنیم تا انقلاب را  به دست صاحب اصلی اش برسانیم. ان شاء الله


  • نویسنده :
  • منبع :