سرمقاله روزنامه ۱۹ دی شماره ۳۳۷۴ مورخه هفتم اسفندماه ۱۴۰۰ با عنوان «آمریکا عامل بحران اوکراین» بدین شرح است:
از سال ۲۰۱۴ میلادی که دولت مورد حمایت روسیه در اوکراین ساقط شد، سایه جنگ میان این دو کشور بر سر تحولات سیاسی- اقتصادی اروپا و جهان سنگینی میکرد. اتفاقی که هفته گذشته به صورت رسمی رخ داد و نیروهای نظامی روسیه با فرمان ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور این کشور وارد خاک اوکراین شدند. اتفاقی که در سطح منطقه و جهانی واکنشهای گسترده و متفاوتی در پی داشته است؛ اما چرا پوتین وارد چنین بازی خطرناکی شده است و دست به تهاجم نظامی به اوکراین زده است؟ حال که وارد این قمار شده است تا کجا دستش به بازی میرود و اقدامات بعدی روسیه چیست؟
بیتردید اوکراین لانه زنبوری بود که غرب دست در آن برد و امروز با پیامد آن روبه رو شده است. تلاشی که برای الحاق اکراین به ناتو صورت گرفت، روسیه را مجبور به اعزام نیرو به اوکراین کرد تا بتواند از الحاق جلوگیری کند. اوکراین همواره به دلیل سابقه تاریخی، مرز گسترده با روسیه و جمعیت روستباران خود، در سیاست روسیه جایگاه بسیار مهمی داشته است. با توجه به این مسئله، میتوان تا حدودی اهمیت پیوستن اوکراین به ناتو را برای روسیه درک کرد.
در این رابطه جک متلاک دیپلمات کهنه کار آمریکایی که در زمان جنگ کارمند سفارت آمریکا در شوروی بود چندی پیش در مقالهای نوشته بود:
من توصیه دولت مبنی بر جذب اعضای جدید به ناتو در این زمان را اشتباه میدانم. اگر این پیشنهاد توسط سنای ایالات متحده تصویب شود، ممکن است بهعنوان عمیقترین اشتباه راهبردی از زمان پایان جنگ سرد در تاریخ ثبت شود. این کار بهجای بهبود امنیت ایالات متحده، همپیمانانش و کشورهایی که مایل به ورود به این پیمانند، میتواند زنجیرهای از رویدادها را سبب شود که میتواند جدیترین تهدید امنیتی برای این کشور از زمان فروپاشی اتحاد شوروی را ایجاد کند».
وی تصریح کرد: در واقع، تصمیم برای گسترش تدریجی ناتو، معکوس کردن سیاستهای آمریکا بود که منجر به پایان جنگ سرد و آزادی اروپای شرقی شد. جورج بوش پدر «اروپای یکپارچه و آزاد» را هدف آمریکا اعلام کرده بود. گورباچف، با صحبت از «خانه مشترک اروپایی ما»، از نمایندگان دولتهای اروپای شرقی که حاکمان کمونیست خود را کنار زدند، استقبال کرده بود و با توضیح اینکه برای امنیت یک کشور، «امنیت برای همه» باید وجود داشته باشد، دستور کاهش شدید نیروهای نظامی شوروی را صادر کرده بود. بوش همچنین در دیدار خود با گورباچف در مالت، در دسامبر ۱۹۸۹، به او اطمینان داد که اگر به کشورهای اروپای شرقی اجازه داده شود جهتگیری آینده خود را با فرآیندهای دموکراتیک انتخاب کنند، آمریکا از این روند «سوء استفاده» نخواهد کرد (بدیهی است که آوردن کشورهایی که آن زمان در پیمان ورشو بودند به ناتو، «سوء استفاده» است). سال بعد، به گورباچف اطمینان داده شد (هرچند معاهده رسمی نبود) که اگر آلمانِ یکپارچه اجازه داشته باشد عضو ناتو بماند، قلمروی ناتو «حتی یک اینچ» به سمت شرق حرکت نخواهد کرد! اینها پیش از فروپاشی شوروی به گورباچف گفته شد.
بدیهی است که اگر پس از پایان جنگ سرد پیمان ناتو گسترش نمییافت یا اگر گسترش آن در راستای ایجاد یک ساختار امنیتی در اروپا بود که شامل روسیه هم میبود، هیچ مبنایی برای بحران کنونی وجود نداشت.
از سال ۲۰۱۴ میلادی که دولت مورد حمایت روسیه در اوکراین ساقط شد، سایه جنگ میان این دو کشور بر سر تحولات سیاسی- اقتصادی اروپا و جهان سنگینی میکرد. اتفاقی که هفته گذشته به صورت رسمی رخ داد و نیروهای نظامی روسیه با فرمان ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور این کشور وارد خاک اوکراین شدند. اتفاقی که در سطح منطقه و جهانی واکنشهای گسترده و متفاوتی در پی داشته است؛ اما چرا پوتین وارد چنین بازی خطرناکی شده است و دست به تهاجم نظامی به اوکراین زده است؟ حال که وارد این قمار شده است تا کجا دستش به بازی میرود و اقدامات بعدی روسیه چیست؟
بیتردید اوکراین لانه زنبوری بود که غرب دست در آن برد و امروز با پیامد آن روبه رو شده است. تلاشی که برای الحاق اکراین به ناتو صورت گرفت، روسیه را مجبور به اعزام نیرو به اوکراین کرد تا بتواند از الحاق جلوگیری کند. اوکراین همواره به دلیل سابقه تاریخی، مرز گسترده با روسیه و جمعیت روستباران خود، در سیاست روسیه جایگاه بسیار مهمی داشته است. با توجه به این مسئله، میتوان تا حدودی اهمیت پیوستن اوکراین به ناتو را برای روسیه درک کرد.
در این رابطه جک متلاک دیپلمات کهنه کار آمریکایی که در زمان جنگ کارمند سفارت آمریکا در شوروی بود چندی پیش در مقالهای نوشته بود:
من توصیه دولت مبنی بر جذب اعضای جدید به ناتو در این زمان را اشتباه میدانم. اگر این پیشنهاد توسط سنای ایالات متحده تصویب شود، ممکن است بهعنوان عمیقترین اشتباه راهبردی از زمان پایان جنگ سرد در تاریخ ثبت شود. این کار بهجای بهبود امنیت ایالات متحده، همپیمانانش و کشورهایی که مایل به ورود به این پیمانند، میتواند زنجیرهای از رویدادها را سبب شود که میتواند جدیترین تهدید امنیتی برای این کشور از زمان فروپاشی اتحاد شوروی را ایجاد کند».
وی تصریح کرد: در واقع، تصمیم برای گسترش تدریجی ناتو، معکوس کردن سیاستهای آمریکا بود که منجر به پایان جنگ سرد و آزادی اروپای شرقی شد. جورج بوش پدر «اروپای یکپارچه و آزاد» را هدف آمریکا اعلام کرده بود. گورباچف، با صحبت از «خانه مشترک اروپایی ما»، از نمایندگان دولتهای اروپای شرقی که حاکمان کمونیست خود را کنار زدند، استقبال کرده بود و با توضیح اینکه برای امنیت یک کشور، «امنیت برای همه» باید وجود داشته باشد، دستور کاهش شدید نیروهای نظامی شوروی را صادر کرده بود. بوش همچنین در دیدار خود با گورباچف در مالت، در دسامبر ۱۹۸۹، به او اطمینان داد که اگر به کشورهای اروپای شرقی اجازه داده شود جهتگیری آینده خود را با فرآیندهای دموکراتیک انتخاب کنند، آمریکا از این روند «سوء استفاده» نخواهد کرد (بدیهی است که آوردن کشورهایی که آن زمان در پیمان ورشو بودند به ناتو، «سوء استفاده» است). سال بعد، به گورباچف اطمینان داده شد (هرچند معاهده رسمی نبود) که اگر آلمانِ یکپارچه اجازه داشته باشد عضو ناتو بماند، قلمروی ناتو «حتی یک اینچ» به سمت شرق حرکت نخواهد کرد! اینها پیش از فروپاشی شوروی به گورباچف گفته شد.
بدیهی است که اگر پس از پایان جنگ سرد پیمان ناتو گسترش نمییافت یا اگر گسترش آن در راستای ایجاد یک ساختار امنیتی در اروپا بود که شامل روسیه هم میبود، هیچ مبنایی برای بحران کنونی وجود نداشت.
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/34323