19 دی: مهاجرت، به زعم خود یک آسیب اجتماعی تأثیرگذاری قلمداد می‌شود که همراه خود خیلی عظیمی از ناهنجاری‌ها و ضد ارزش‌ها را نیز می‌آورد. پدیده‌ای نه چندان دور که تحت تاثیر عوامل مختلفی رخ داده و نقش به سزایی در شکل‌گیری تناقضات فرهنگی و فساد کشور میزبان دارد.
مهاجرت به عنوان یک پدیده اجتماعی دارای تاثیر و نفوذ قابل ملاحظه‌ای در ابعاد فرهنگی و زوایای اجتماعی است. افراد مهاجر با شناختی که از محیط پیدا می‌کنند، عکس‌العمل‌های متفاوتی از خود بروز می‌دهند. تغییرات که در استای انطباق و سازگاری با شرایط موجود می‌تواند زمینه‌های رفتن یا ماندن مهاجرین را تحت تاثیر قرار دهد.
درواقع مهاجرین دچار تغییراتی در وضعیت اخلاقی و بینشی خود می‌شوند. علاوه بر این مهاجرت با تاثیر پذیری مهاجرین از جنبه‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی از محیط جدید آثار مهمی بر سیمای ظاهری و هم چنین زندگی روزمره افراد بجا می‌گذارد که در قالب تغییرات و دگرگونی‌های فرهنگی و اجتماعی نمود می‌یابد. مهاجرت تصمیمی ساده از آینده مهاجر نیست، شناخت بیشتر مهاجرین، اثرات محیط بر مهاجرین و هم چنین اثرات مهاجرین بر محیط جدید در قالب آثار و پیامد های مهاجرت، به درک بیشتر از پدیده مهاجرت خواهد انجامید.
عوامل مختلفی در شکل گیری و پیدایش آسیب‌های اجتماعی دخیل هستند که از میان عوامل گوناگون، نقش مهاجرت در گسترش و بوجود آوردن شکاف‌ها و آسیب‌های اجتماعی پررنگ تر به نظر می‌رسد. آسیب‌های اجتماعی نه تنها جامعه را به زوال و ضعف می‌کشاند، بلکه زمینه را برای پیدایش شکل گیری رفتار مجرمانه که در نهایت منجر به عمل مجرمانه می‌گردد نیز فراهم می‌نماید.
مهاجرت به کشورهای دیگر، مشکلات عدیده‌ای مربوط به حاشیه نشینی به همراه دارد. افزایش تحرک جغرافیایی جمعیت از از یک کشور به کشور دیگر که از بحران‌های اقتصادی، اجتماعی، کسی رفاه بیشتر، عدم وجود امکانات لازم برای پیشرفت و حتی اجبار نشأت می‌گیرد، خود باعث رشد نرخ انواع خشونت می‌گردد.
بررسی‌های جامعه شناختی نشان می‌دهد که درصد قابل توجهی از جرم‌ها در رابطه مستقیم با مسئله مهاجرت و مهاجران دارد. مهاجرت‌های بی رویه در واقع باعث می‌شود ظرفیت جمعیتی یک کشور افزایش یابد، بی آنکه ارکان و سازمان‌ها و امکانات آن‌ها رشد یافته باشد، در نتیجه به کنترل اجتماعی شدیداً لطمه وارد شده و باعث رشد ناهنجاری‌های مختلف اجتماعی خواهد شد.
مشکل از جایی شروع می‌شود که یک کشور بودن هیچ برنامه و سیاستی درخصوص مواجهه با امر مهاجرت به پذیرش این مهاجرین اقدام کند و اجازه زندگی آزادانه بدون اعمال سیاست زیستن به این اتباع خارجی دهد.
در ادامه معین دادخواه، سرپرست مرکز افکار سنجی ایسپا در قم، در معرفی مرکز تسهیل گری استان قم بیان کرد: در مجموع ۲۵۰ مرکز تسهیل گری در کل کشور است که ۳ میلیون نفر از مناطق حاشیه نشین را تحت پوشش قرار دادند، لذا دو دفتر از مجموع این دفاتر در قم است یکی دفتر شهر قائم در منطقه ۵ و دیگری در امین آباد در منطقه دو قم.
وی افزود: یک قسم از فعالیت‌های مرکز تسهیل گری با دفتر شهر قائم بود که خود محله شهر قائم هم حاشیه نشین است و ۳۸ درصد جمعیت آن را مهاجر افغانی تشکیل می‌دهد و مابقی آذری زبان هستند. از طرفی قسم دیگر فعالیت ما در اسماعیل آباد بود که خود این محل حاشیه شهر قائم به حساب می‌آید و به نوعی حاشیه بر حاشیه نشینی است.
کارشناس دفتر تسهیل گری استان قم، از همکاری این مجموعه با ستاد اجرای فرمان امام در بحث مقدمات و فعالیت‌هایی که برای جمع آوری حلبی آباد بود خبر داد که آقای احدی معاون اجتماعی این ستاد بود و درخصوص فعالیت‌های شخصی خود تشریح کرد: بنده در حوزه آسیب‌های اجتماعی از سالی که دانشجوی جامعه شناسی بودم عضو انجمن جامعه شناسی شدم و چون دانشجوی دانشگاه بوعلی بودم، فعالیت‌های اجتماعی نیز در شهر همدان داشتم، لذا خصوصاً بحث آسیب‌های اجتماعی و حاشیه نشینی را مورد بررسی قرار دادم، درحال حاضر نیز سرپرست مرکز افکار سنجی ایسپا در قم هستم.
وی ادامه داد: به دلیل نوع جنس و فعالیتی که انجام می‌دهیم تعاملات ما با ساکنین این مناطق بالا است و چیزی حدود ماهی ۲۸۰ ساعت این ارتباط برقرار است.
این متخصص توسعه و فقر اجتماعی خاطرنشان کرد: جنس آسیب‌های اجتماعی که در مناطق حاشیه نشین قم وجود دارد، ناشی از حضور تعداد زیاد اتباع و بحث مهاجرین و پدیده مهاجرت است که عامل مهمی در تشدید آسیب‌ها به شمار می‌آید. به این منظور، هرساله در روز پناهنده که ۳۰ خرداد است نیز سعی شده در این خصوص صحبت کنم.
وی یکی از عوامل آسیب‌زا در فضای اجتماعی قم را بحث مهاجرت برشمرد و اظهار کرد: طبق آمار رسمی، مهاجران رقم بالایی را به خود اختصاص داده‌اند و این آمار گیری قبل از شکل گیری طالبان بوده و اکنون رقمی بیشتر را دربر می‌گیرد و قریب به ۲۱۶ هزار نفر مهاجر وارد خاک ایران شدند که قطعا رقم کنونی از این رقم خیلی فاصله گرفته و طبق روزنامه جمهوری و اطلاعات که ۱۷ فروردین امسال روزی قریب به ۱۰ هزار نفر افغانی وارد خاک ایران می‌شود.
دادخواه افزود: طی ۴ ماه نزدیک به حدود ۶۰۰ خانوار را شناسایی کردیم که از افغانستان مستقیم وارد قم شدند که سهم شهر قائم چیزی حدود ۲۰۰ خانوار بود و تعداد هر خانوار در جمعیت افغان را در نظر بگیریم، هر خانواده چیزی حدود ۵ نفر جمعیت دارد که نشان می‌دهد هزاران نفر مهاجرت کردند.
این جامعه شناس مهاجرت اتباع را برای کسب رفاه ندانست، بلکه مهاجرت اجباری و همراه با ناکامی‌ها شکل گرفته و توضیح داد: این مهاجرت برای کامیابی یا پیشرفت نبوده و فقط به جهت اینکه زنده بمانند وارد ایران شدند. 
وی مهمترین عوامل آسیب‌زا در محلات حاشیه نشین قم را مهاجرت افغان‌ها عنوان کرد و گفت: اگر ما به روستاها نیز توجه کنیم، در می‌یابیم که حدود ۵۱ درصد از روستاها را مهاجرین تشکیل می‌دهند، لذا این امر نشان می‌دهد که استان قم بعنوان یکی از مقاصد مهم مهاجرین افغانستانی است و حال بخاطر شرایطی که کشور ما دارد این مهاجرین صرف اینکه وارد شهر شوند وارد اجتماع شدند.
دادخواه ادامه داد: ایران برخلاف کشورهای دیگر جهان، کمپ ندارد که مهاجر به محض وارد شدن به خاک ایران وارد آن شود و با زبان فرهنگ و رسوم ما آشنا شود، به همین خاطر همین که وارد کشور شد می‌تواند در هر مکانی که مایل بود سکونت کند. لذا این مهاجر به محض ورود با انواع آسیب‌ها می‌آید و با انواع آسیب‌ها نیز آمیخته می‌شود.
وی به تاثیر به سزای این آسیب‌ها در فساد فضای اجتماعی شهر اشاره کرد و گفت: آسیب‌های متعددی در این مناطق برخلاف مناطق مرکز شهر رخ می‌دهد و کماکان آسیب اعتیاد شرایط وخیمی دارد. براساس آمار تمام شماری که دفتر تسهیل گری سال ۹۸ انجام داد نرخ خوداظهاری افراد در مصرف مواد مخدر در شهر قائم دو و نیم برابر بیشتر از شهر قم بوده‌است. بحث آسیب‌های مواد مخدر و آسیب‌های دیگر که پیرامون آن شکل می‌گیرد نیز در مناطق حاشیه نشین به شدت مشهود است. 
این فعال اجتماعی آسیب دیگری که در پی مهاجرت رخ می‌دهد را ازدیاد طلاق برشمرد و اظهار کرد: وقتی از مهاجرت سخن می‌گوییم، پدیده‌هایی که پیرامون مهاجرت شکل می‌گیرد نیز قابل توجه است، لذا من وقتی با دفتر آقای محقق کابلی که از علمای برجسته مهاجرین بودند صحبت داشتم، یکی از آسیب‌های مهم بین خانواده مهاجرین باتوجه به اینکه خانواده سنتی هم هستند و به شدت بعد از ورود به ایران رشد کرده بحث طلاق را عنوان کردم که این مورد سومین آسیب اجتماعی در این مناطق است که این اتفاق چیزی حدود ۵ برابر رشد داشته، به عبارتی در ازای ۴ ازدواج در یک روز یک طلاق هم رخ داده که امروز این آمار به روزی ۵ طلاق هم رسیده است. 
وی افزود: این عوامل وقتی کنار هم قرار گیرد آسیب‌های خاص خود را تشدید می‌کند و این چنین می‌شود که وقتی ما در این محله‌ها خدمات مشاوره و حقوقی می‌دهیم بسیار مشاهده میکنیم که خانوم مهاجری که طلاق گرفته و با هر وضعیت زندگی که دارد وارد زندگی یک خانواده ایرانی شده‌است، چنانکه این مسئله برای خود من به وضوح ثابت شده و پیش آمده که با خود خانوم و خانواده آن و خانواده آن مرد ایرانی که صحبت می‌کردم در می‌یافتم که هم خانواده ایرانی لطمه زیادی خوردند و هم خانواده مهاجر رها شده.
دادخواه صرف مهاجرت را مشکل اصلی قلمداد نکرد و از دیدگاه ناسیونالیستی و فاشیستی فاصله گرفت و افزود: مشکل از خود ما است که نمی‌دانیم با پدیده مهاجرت چگونه برخورد کنیم و هنوز یک برنامه اجتماعی مدون برای ورود مهاجرین نداریم، صرف اینکه هرکسی وارد خاک ایران شود می‌تواند در هرجای خاک ایران مستقر شود. درصورت که باید برنامه خاصی لحاظ کرد که اگر مهاجر با آسیب وارد شد چه کنیم.
وی ادامه داد: وجود تناقضات و آسیب‌ها در یک جامعه الزامی است، حال این مهاجر که وارد این جامعه می‌شود و با این آسیب‌ها روبه رو می‌شود چه اقدامی باید انجام داد لذا وقتی با جوانان مهاجر صحبت می‌کنیم، از بین رفتن هویت و اضمحلال هویت در بین این افراد خیلی پررنگ است. به همین خاطر این موارد را بایستی جامعه‌ای که مهاجر می‌پذیرد برنامه ریزی کند.
دادخواه توضیح داد: جامعه ایرانی که روزی ۱۰ هزار مهاجر می‌پذیرد باید برنامه ریزی کند که چه اتفاقی رقم بخورد تا این اضمحلال هویتی رخ ندهد چرا که مادامی که این هویت وجود داشته باشد فرد از خیلی از آسیب‌ها دوری می‌کند اما همین که خود باختگی فرهنگی و هویتی رخ می‌دهد، در بین مهاجرین این آسیب‌ها پررنگ شده و کج روی اولیه به کج روی ثانویه منجر می‌شود. 
وی خاطر نشان کرد: ما معتقدیم صرف حضور مهاجر کج روی است، لذا کج روز اولیه رخ داد کافی است که عاملی به اسم خود باختگی و اضمحلال هویتی رخ دهد تا کج روی ثانویه نیز در این بین نمود پیدا کند و فرد یک فرد ضد اجتماعی در جامعه شود. ۹۰ درصد مشکل این آسیب، عدم آگاهی و برنامه ریزی خود ما است که نمی‌دانیم با پدیده مهاجرت چه کنیم، لذا قوانین مهاجرت در جمهوری اسلامی ایران مربوط به سال ۱۳۱۴ است و قوانین ما به روز نشده و چون درکی از رویایی با پدیده مهاجرت نداریم، هم مهاجر به این دلیل که حقوق اولیه مثل سیمکارت کارت بانکی و گواهینامه ندارد ناراضی است، هم جامعه ضرر می‌کند و هم آسیب‌های اجتماعی شکل می‌گیرد.
دادخواه ادامه داد: من وقتی سال ۹۸ با خانواده‌ای در شهر قائم مصاحبه کردم، متوجه شدم که خانوم متولد سال ۸۰ بود و سه سال از طلاق آن می‌گذشت و این یعنی سن ازدواج پایین و آمار طلاق بالا و همه این آسیب‌ها در کنار هم آسیب‌های جدی تری را رقم می‌زند.
وی آسیب بعدی که زیربنای همه این مسائل است را بحث آگاهی قلمداد کرد و گفت: نرخ باسوادی در محله شهر قائم ۱۵ درصد از شهر قم عقب است که عامل بسیار مهم آن مهاجرین افغانستانی هستند که سواد ندارند و عدم آگاهی نیز در بحث اعتیاد و طلاق بشدت نقش ایفا می‌کند، برای مثال ما قبل از ازدواج وقتی با افراد گفت و گو می‌کنیم و تیم‌های جهادی بیشماری هم در این مناطق فعالیت دارند، حتی وقتی با تیم‌های پزشکی هم صحبت می‌کنیم و می‌پرسیم که شما چه چیزی در این محله دیدید، پزشک متخصص زنان بعد از معاینه مردم این مناطق ناآگاهی این افراد را دلیل اصلی مشکلات آن‌ها بیان می‌کند که خانوم‌ها در این محله سوالاتی را می‌پرسند که در روستای دور افتاده نیز حتی در این موارد آگاهی دارند، لذا این افراد دسترسی به هیچ منبع اطلاعاتی ندارند.
دادخواه بیان کرد: این عوامل در کنار هم، آن چرخه آسیب و فساد را شکل می‌دهد، درنتیجه اگر کودکی در این مناطق متولد شود و با آن محله روبه رو شود اگر برای آن برنامه‌ای نداشته باشیم درگیر این چرخه خواهد شد که یک سمت آن بی سوادی و سمت دیگر اعتیاد و دیگری معاشرت با افرادی است که درگیر آسیب‌های اجتماعی هستند.
وی در حل مشکلات بحث مهاجرین که از عوامل مهم رشد آسیب در شهر قم  هستند، همه نهادها را مسئول دانست و اظهار کرد: جامعه‌ای مثل جامعه ترکیه نزدیک به ۸۰ درصد از هزینه‌هایی که برای مهاجرین خرج می‌کند را از سازمان ملل می‌گیرد و جامعه‌ای مثل ایران براساس آمار فقط کمتر از ۸ درصد را می‌گیرد، لذا یک مهاجری که وارد ایران شود، پدیده بین‌المللی مهاجرت رخ می‌دهد و سازمان‌های بین‌المللی در مقابلش مسئول هستند که باید برای این مهاجرین هزینه کنند.
دادخواه ادامه داد: سازمان‌های بین المللی به خصوص کمیسیون‌های عالی پناهندگان سیاستی را از چند دهه قبل دنبال می‌کنند که جلوی مهاجرت ثانویه را بگیرند یعنی زمانی که فردی از کشور خود مهاجرت کند به کشور دیگر تا جایی که می‌شود این مهاجرت همین جا متوقف می‌شود یعنی یا در خاک کشور میزبان بماند یا به کشور خود بازگردد و در پی این هستند که تحت هیچ شرایطی از کشور دوم به کشور سوم مهاجرت ثانویه نداشته باشند چون این امر هزینه گزافی دارد.
وی با اشاره به سیاست کشور ترکیه در برخورد با سازمان‌های بین‌المللی اظهار کرد: کشور ترکیه با تهدید اروپا بر این امر که اگر هزینه ساخت مرز من با کشورهای شرقی را ندهید من مرز را باز می‌کنم به راحتی هزینه‌ای که برای ساخت و استحکام مرز خود نیاز داشت را از سازمان‌های بین‌المللی گرفت. به همین خاطر ضعف عمده ما بخصوص در امر مهاجرت بعنوان عامل مهم در تشدید وضعیت آسیب‌های استان قم این است که ما هنوز در سطح کلان تکلیف خود را با پدیده مهاجرت مشخص نکردیم که آیا این پدیده را به رسمیت می‌شناسیم یا نه، از طرفی هم ما می‌توانیم هزینه‌هایی که برای امر مهاجرت داریم را از سازمان‌های بین‌المللی بگیریم.
دادخواه افزود: براساس آمار رسمی، در شکل گیری دولت طالبان قریب به ۴ میلیون نفر مهاجر افغانی داشتیم اما آماری که اعلام کردیم حدود ۷۵۰ هزار نفر بود لذا نگاه سیاست‌گذاران به این امر کاملا نگاه امنیتی است و آمار را اعلام نمی‌کنند، لذا وقتی آمار غلط دهند سیاست گذاری غلط است و مبنای سیاست گذاری اطلاعات، داده است. وقتی داده مناسبی نباشد سیاست گذاری درستی هم نمی‌توان داشت.
وی با اشاره به مخارج گزافی که یک مهاجر بر حقوق دیگر شهروندان تحمیل می‌کند اشاره کرد: ما برنامه‌ای برای مهاجر نداریم، حال این مهاجر باید نانی که برای مردم ایران با یارانه دولتی مشخص شده‌است را با همان هزینه‌ای که یک ایرانی می‌کند بپردازد یا سوختی که یارانه دولتی به آن تعلق دارد را با هزینه مساوی با شهروندان ایرانی بخرد و یا عوارض شهرداری و مالیات و دیگر هزینه‌ها که عین بی‌عدالتی و بی فکری سیاست‌مداران ایرانی است.
دادخواه ادامه داد: سال گذشته ۵ میلیارد تومان هزینه برای اتفاقاتی که برای مهاجرین در حوزه درمان افتاده بدهی به دستگاه خدمات درمانی داشتند که این آمار بسیار بالایی است و نشان می‌دهد مهاجرین از خدمات استفاده می‌کنند ولی هزینه آن را نه سازمان‌های بین‌المللی می‌دهد و نه میتوان از خود آن‌ها گرفت.
این کارشناس ارشد جامعه شناسی درخصوص سیاست مناسب مقابل مهاجرین توضیح داد: مشخصاً باید کار اصولی کرد، لذا در دنیا مسائل آسیب‌های اجتماعی و حاشیه نشینی گفت‌وگو شده و راه و روش‌های مختلفی نیز داشته‌است. آقای رابینتون در کتاب خود ۷ راهی که جهان برای حل مسائل اجتماعی بیان شده را براساس سیر تاریخی لیست کرده‌است. وقتی کشورهای مشابه کشور ما مسائل اجتماعی و حاشیه نشینی خود را حل کردند بدین معناست که این راه‌ها ارزش اینکه ما هم امتحان کنیم را دارد.
وی افزود: باید کاری کرد که مبتنی بر نظام فکری درستی باشد نه اینکه کار جهادی باشد چراکه این گونه کارها اندیشه‌ای در پس خود ندارند البته نه آنکه همه این کارها نادرست و غیر اصولی باشند، لذا ما در حوزه اجتماعی کارهایی مبتنی بر اندیشه را شاهد نیستیم. اینکه یک تیم‌های جهادی درست کنیم و برای ساخت منازل این محله‌ها یا خدمات پزشکی بفرستیم نادرست است و این یک توسعه کاریکاتوری است که خود بومی آن منطقه فقط می‌ایستد و فعالیت دیگران را مشاهده می‌کند لذا با این کار مطالبه گری اجتماعی در بین آن محل از بین می‌رود چراکه بدون فهم فرهنگ این مناطق به کمک آنها می‌شتابند. لذا بایستی فعالیت‌های خود را برای یک لیست علمی و نظری جلو ببریم.
دادخواه به سابقه فعالیت‌های علمی در مرکز تسهیل گری اشاره کرد و گفت: فعالیت‌ها در این مرکز براساس نظریات نظری و منطقی علمی پیش روی داشتند و به چیزی ختم می‌شد که با این فرآیند امکان پذیر بود. به همین خاطر لذا اگر برنامه‌ای برای رسیدن به یک هدف در این فعالیت‌ها نباشد امکان ندارد به توسعه برسد و موفق شود. ما راه و روش مناسبی برای حل آسیب‌های اجتماعی نداریم آنچنان که دیگر کشورها نیز با بحث فقر دست و پنجه نرم کردند و به خوبی فقر را ریشه کن کردند لذا اعتیاد یا طلاق چیزی نیست که فقط مختص جامعه ایران باشد، همه این آسیب‌ها بخصوص مسئله حاشیه نشینی در دیگر کشورهای جهان تجربه شده و رفع شده و با برنامه ریزی مناسب جلوی بحرانی شدن این مسائل را گرفتند.
وی افزود: نکته دیگر که باید توجه داشت این است که دست از طرح‌های تخیلی که هیچ بار علمی ندارد برداشت همانند طرح ۲۰۲۰ که ۲۰۲۰ منطقه حاشیه نشین جمهوری اسلامی را کشف کردند و ۴ نهاد را نیز مسئول رسیدگی به هر قسم از این طرح‌ها گماشتند که سهم استان قم ۳۲ طرح شده و بنا شده که ۴ نهاد اصلی ستاد اجرایی فرمان امام، بهزیستی، کمیته امداد و هلال احمر بعنوان چهار نهاد اصلی و سپاه و بسیج، اوقاف و دو نهاد دیگر مربوط به این بحث مسئله حاشیه نشینی را رفع و رجوع کنند. درحالی که اساسا این امر امکان پذیر نیست و این نهادها ظرفیت این موارد را ندارند و برای این نهادها چنین موردی تعریف نشده و جزو اهداف آنها نیست، لذا جنس مسئله حاشیه نشینی درک نشده و راه و روش مناسبی نیز برای آن در نظر ندارند.
دادخواه متحمل شدن هزینه‌های گزاف برای این امر را خاطرنشان کرد و گفت: ما عادت به پرداخت هزینه‌های گزاف بدون هیچ ثمری داریم، برای مثال سال ۹۸ جمع آوری و ساماندهی سکونت اسماعیل آباد که در حاشیه شهر قائم است با چیزی حدود هزار و دویست جمعیت که یک سکونت‌گاه غیر رسمی است که نه سوخت و نه آسفالت دارد، چیزی قریب به ۳ میلیارد تومان بود که سال ۱۴۰۰ برآورد آن حدود ۵۰ میلیارد تومان شده است. درصورتی که سازمان تبغیات می‌گوید من برای این منطقه ۲ میلیارد تومان هزینه کردم، لذا حداقل اگر قرار بود کار مفیدی در این منطقه نشود، با این پول نصف اسماعیل آباد سازماندهی می‌شد، ساماندهی که نشد هیچ بدتر هم شد، چراکه نمی‌دانیم برای حل این مسائل چه باید کرد و بودجه را چگونه استفاده کنیم و با عقبه فکری فرهنگی و علمی نظری این بحث بیگانه هستیم و این نهادها نیز درکی از این مسائل ندارند.

  • نویسنده :
  • منبع :