۱۹ دی: رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر گفت: این که مقام معظم رهبری فرمودند«مشارکت حداکثری»، این فقط مخصوص انتخابات نیست. بلکه برای حفظ انقلاب اسلامی است. ما تا آنجایی که مقدور است مدام باید مشارکت را بیشتر کنیم. اگر ما می توانیم یک نفررا همراه انقلاب کنیم آن کار را باید بکنیم، فقط مخصوص انتخابات نیست که بگوییم یک رأی بیشتر شود. همیشه باید مشارکت را افزایش داد و حداکثری ایجاد کرد. تا بهتر بتوانیم برای آیندۀ مطلوب انقلاب اسلامی برنامه ریزی کنیم.
بیستمین نشست از هشتمین دورۀ کرسیهای آزاداندیشی باعنوان «آینده پژوهی انقلاب اسلامی» به همت مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم و اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی در دانشگاه طلوع مهر قم به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
حجت الاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا در این نشست در ادامه بحث شاخص های اصلی برای ساخت آینده مطلوب انقلاب اسلامی گفت: در کنار عواملی مثل مشروعیت، هویت و مشارکت، یکی دیگر از عوامل مهم «نفوذ حاکمیت» است، این عوامل همه وابسته به هم هستند. یعنی مشروعیت، هویت، مشارکت و نفوذ حاکمیت، همه اینها باهم برای آینده تولید قدرت می کنند.
وی در تبیین این عامل گفت: نفوذحاکمیت یعنی این که «حاکمیت» در تمام اجزای این کشور باید حضور داشته باشد. انقلاب اسلامی در همه دل ها حاضر باشد. نباید شرایطی ایجاد شود که انقلاب بخشی از نفوذ خود را هدر بدهد. بخشی از مردم دلسرد شوند. بعضی از مناطق آن و قدرت خود را از دست بدهد. همه ملت، یعنی80 میلیون جمعیت، همه مساحت ایران، همه حوزه نفوذ اینها باید تحت حاکمیت جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی باشد. هر وجب آن که کم شود یعنی دولت دارد نفوذ خود را از دست می دهد. هر نفری که ضد انقلاب، مخالف و اپوزیسیون شود و وفاداری خود را از دست بدهد یعنی به همان نسبت دولت دارد قدرت خود را از دست می دهد، یعنی انقلاب اسلامی تضعیف می شود.
رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر گفت: این که مقام معظم رهبری فرمودند «مشارکت حداکثری»، این فقط مخصوص انتخابات نیست. مخصوص حفظ انقلاب اسلامی است. ما تا آنجایی که مقدور است مدام باید مشارکت را بیشتر کنیم. یک نفر هم یک نفر است. اگر ما می توانیم یک نفر همراه انقلاب کنیم آن کار را باید بکنیم، فقط مخصوص انتخابات نیست که بگوییم یک رأی بیشتر شود. همیشه باید مشارکت را افزایش داد و حداکثری ایجاد کرد تا بهتر بتوانیم برای آینده برنامه ریزی کنیم.
وی افزود: اگر بخواهیم برای آینده برنامه ریزی کنیم و سناریوی حفظ نظام را طراحی کنیم، نفوذ فراگیر حاکمیت باید تثبیت شود. در بین تمام نژاد، اقوام، زبان ها و همه ملت، اختلافات و تفرقه ها باید به صفر برسد. همه مواردی که امام راحل بعد از انقلاب مطرح کرد یعنی «وحدت شیعه و سنی». «وحدت حوزه و دانشگاه» و... برای چه بود؟ چون حاکمیت و نفوذ انقلاب اسلامی در وحدت است. شما هر مقدار تفرقه داشته باشید یعنی این که حاکمیت تضعیف می شود. حوزه و دانشگاه هر مقدار جدا باشند یعنی انقلاب دارد تضعیف می شود، یعنی نمی توانیم به آینده مطلوب برسیم.
استاد فلسفه سیاسی حوزه و دانشگاه سپس گفت: باید وحدت یکپارچگی و همگرایی در همه چیز باشد. اگر دین و سیاست از هم جدا شوند، یعنی یک بخشی از مقدسین جامعه بگویند ما با سیاست کاری نداریم، عملاً یعنی آن بخش ناکارآمد شده است، آن قسمت دیگر حرکت نمی کند. یک عده ای فقط سیاسی شوند دین را رها کنند. عملاً اینها این کشتی را از حرکت باز داشته اند. چه دین بدون سیاست، چه سیاست بدون دین، چه عاشورای بدون سیاست، بدون حمایت از نظام، چه حمایت از نظام بدون عاشورا، بدون ولایت، بدون عشق ائمه(ع)، همه اینها باعث تضعیف نفوذ حاکمیت می شود.
استادمهاجرنیا افزود: انقلاب اسلامی دنبال همگرایی حداکثری است در همه عرصه ها، هر کجا تضعیف شود یعنی ما داریم نفوذ را از دست می دهیم. امروز اگر در زمینه عفت و حجاب و دین داری و تدیّن و... خدشه ای وارد شود، نفوذنظام کم می شود. امروز اگر بیکاری و فساد و مشکلات اقتصادی و اینها باعث نارضایتی شود یعنی دولت در این بخش دارد نفوذ خود را از دست می دهد و نمی تواند مدعی شود که من می خواهم آینده را بسازم.
استاد حوزه و دانشگاه افزود: یکی از چیزهایی که می گویند اگر جامعه ای دچار بحران شود، جامعه به سمت فروپاشی می رود همین «نفوذ حاکمیت» است. همان طوری که بحران آن سبب فروپاشی می شود تقویت آن هم سبب اقتدار می شود. لذا نفوذ حاکمیت در همه عرصه ها بحث جدی است. اعتماد عمومی و سرمایه عمومی خیلی در نفوذ مهم هستند. هر مقدار سرمایه عمومی قوی باشد یعنی دولت نفوذ قوی دارد. هر وقت اعتماد عمومی را از دست دادیم یعنی حاکمیت نفوذ خود را از دست داده است. اینها ملازم و متلازم همدیگر هستند. لذا مقوله نفوذ بسیار مهم هست. این نفوذ نیاز به مراقبت دارد، نیاز به نظارت دارد. مثل یک درختی باید دائماً آبیاری شود که نفوذ دولت کم نشود.
استاد مهاجرنیا سپس گفت: نکته بعدی که باز برای آینده مهم است چیزی به نام« توزیع ارزش ها» است، یعنی توزیع امکانات، توزیع مقامات، پست ها، مسئولیت ها، به تعبیر دیگر تمرکز باید بشکند. هیچ چیزی در این کشور نباید در یک عده ای متمرکز شود. سرمایه ملی و اقتصادی باید به صورت عادلانه در جامعه پخش و بین همه توزیع شود. سرمایه ملی چیست؟ یک بخش آن اقتصادی است. اقتصاد باید پخش شود. طبقه بندی مرفه و فقیر باید از بین برود. همه باید بتوانند به حداقلی از زندگی برسند. یک بخش هم مشاغل سیاسی است که همه باید به طور مساوی به آن دسترسی پیدا کنند. قدرت نباید در انحصار عده ای باشد. نباید یک عده ای فقط همیشه در رأس قدرت باشند. این قدرت باید بین همه شهروندان بچرخد. یکی از چیزهایی که باعث پیروزی و استمرار و ثبات و آینده یک کشور می شود توزیع عادلانه قدرت است.
وی افزود: قدرت وقتی دست یک نفر بود استبداد می شود. حالا یک وقت قدرت اقتصادی است استبداد اقتصادی پیش می آید. یعنی یک عده ای یک قشری برای همه جامعه تصمیم می گیرند. به حرف هیچ کس هم گوش نمی دهند. پول دارند، امکانات دارند، انحصار دارد، هر طور می خواهند احتکار می کنند. هر جور می خواهند قیمت ها را بالا و پایین می کنند. الان در جامعه ما در یک سری چیزها اینطور است. یعنی یک عده ای استبداد اقتصادی دارند چرا؟ چون انحصار اقتصادی دست آنها است. قدرت دارند هر جور می خواهند جامعه را می چرخانند هیچ کس هم نمی تواند با اینها برخورد کند. این انحصارات باید بشکند. قدرت باید توزیع شود و توزیع قدرت یکی از مهمترین ساز و کارهایی است که مشارکت ایجاد می کند، دلگرمی برای ملت ایجاد می کند، امید نسبت به آینده ایجاد می کند.
استاد مهاجرنیا افزود: در نظام اسلامی که مردم سالاری دینی، اصل است، اگر ما می خواهیم آینده را تضمین کنیم باید بر اساس این اصل مردم سالاری پیش برویم. نمی شود سرقفلی دولت را به یک عده ای بدهیم، اقتصاد را به یک عده ای بدهیم بعد هم بگوییم برای آینده برنامه ریزی کنید. این طور نمی شود چون مردم پای کار نیستند و کنار می کشند. مشارکت کم می شود. به هر حال توزیع قدرت باید به گونه ای باشد که برای نسل های جدید، جامعه پذیری اتفاق بیافتد. اگر نسل جدید ببینند قدرت در انحصار همان نسل اول مانده است، لذا عملاً جامعه پذیری رخ نمی دهد و اینها با سیستم ارتباط برقرار نمی کنند.
وی با طرح این سوال که چرا بیگانگی و دوگانگی بین بعضی از نسل ها به وجود آمده است؟ گفت: چون نسل های بعدی که می آیند عملاً می بینند که نمی توانند با قدرت، با اقتصاد، با سیاست، با فرهنگ، با اخلاق ارتباط برقرار کنند. چون در انحصار یک عده ای هست و این باعث می شود که عملاً دوگانگی و گسست نسلی ایجاد شود و ما هر چه جلو می رویم، می بینیم مشارکت کم می شود. این نسل های جدید همراه نمی شوند،چرا؟ چون مشارکت پیدا نمی کنند. چون کسی اینها را بازی نمی گیرد. چون قدرت از دست قبلی ها گرفته نمی شود که به اینها داده شود و هیچ امیدی نیست که اینها بیانید و مشارکت کنند.
وی افزود برخی می گویند برای چه مشارکت کنیم؟ چون ما که سهیم نیستیم. ما صاحب این شرکت نیستیم، سهام این شرکت مال همه ما نیست. این سهام را قبلاً به یک عده ای فروختند و آنها هم دیگر تحویل نمی دهند. این است که مشارکت پایین می آید. مشارکت که پایین می آید یعنی توزیع قدرت نیست. توزیع امکانات، توزیع کالاهای اجتماعی نیست. و وقتی اینها نباشد عملاً شما می بینید گسست ایجاد می شود. بعد نتیجه همه اینها چه می شود؟ شما نمی توانید برای آینده برنامه ریزی کنید. نمی توانید یک سناریوی درست بنویسید.
وی در ادامه افزود: در کنار این چند شاخص اصلی که عرض شد اگر می خواهیم پیش برویم باید مدیریت کنیم. برای ساختن آینده با توجه به همه این شرایط مدیریت کلان این کاروان، این هشتاد میلیون جمعیت، این کشوری به نام ایران و این انقلابی به نام انقلاب اسلامی با همه وفاداران داخلی و خارجی این کاروان اگر بخواهد حرکت کند چند نکته در کنار این نکاتی که عرض کردم باید رعایت شود.
استاد مهاجرنیا سپس گفت: یک نکته این است که یک «چشمان بیدار و یک دیده بانی» نیاز است که مشروعیت، توزیع، هویت، نفوذ حاکمیت و... رصد کند تا یک وقت خدشه ای به اینها وارد نشود. رصد کند آن راهبرد مرصادی که قبلاً در بحث راهبردها داشتیم که مشکلی پیش نیاید. چشمان بیداری که هر وقت مردم خواب هستند او بیدار باشد، ببیند که یک وقت گرگ به گله نزند. کاملاً مراقبت کند که مسیرها خوب پیش بروند تا این کاروان راه برود.
وی افزود و بعد از مشاهده بازاندیشی، ریشه یابی و مرحله بعد این است که دائماً طبق برنامه، نوسازی کنید. دائماً پوست اندازی کنید، دائماً فکر این باشید که لحظه به لحظه شما به سمت نو شدن و تازگی پیش بروید. لذا مدیریت کلان برنامه آینده بعد از این که مشاهده می کند، بحران را می بیند، بعد بحران را رفع می کند و باید فکر نوسازی هم باشد. فکر این باشد که بالاخره این مسیر را، آدم های آن را، برنامه های آن را، تدارکات آن را دائماً نوسازی کند که پیش برود.
استاد مهاجرنیا سپس افزود: یک کار بعدی هم که مدیریت کلان باید برای ساختن آینده انجام بدهد این است که «احساس خطر» آن جدی باشد. آدم هایی هستند که خطر را می گویند چیز خاصی نیست. بحران پیش می آید می گویند این خواست خدا بود. بحران پیش می آید می گویند این گناه مردم بوده است. این یعنی بی توجه بودن. کسی که مدیریت کلان دارد این طور حاشیه سازی نمی کند بلکه برنامه ریزی می کند. گوش او آماده است که اولین آژیری که زده شد احساس خطر را ببیند و سریع بگوید بروید به پناهگاه و نگذارد که نیروهای او تلف شوند. به موقع مداخله و اقدام می کند.
وی در پایان گفت: نکته بعدی که خیلی مهم هست این است که مدیریت کلان وقتی سر صحنه آمد، به «حذف موانع»، رفع بحران، رفع مشکلات و گرفتاری ها اقدام کند زیرا ما برای این که ما به سمت آینده حرکت کنیم باید بحران ها را پشت سر بگذاریم. این مجموعه چیزهایی است که برای برنامه ریزی آینده بسیار مهم است. اگر به آن توجه کنیم، می توانیم برای آینده مطلوب انقلاب اسلامی برنامه ریزی کنیم .
حجت الاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا در این نشست در ادامه بحث شاخص های اصلی برای ساخت آینده مطلوب انقلاب اسلامی گفت: در کنار عواملی مثل مشروعیت، هویت و مشارکت، یکی دیگر از عوامل مهم «نفوذ حاکمیت» است، این عوامل همه وابسته به هم هستند. یعنی مشروعیت، هویت، مشارکت و نفوذ حاکمیت، همه اینها باهم برای آینده تولید قدرت می کنند.
وی در تبیین این عامل گفت: نفوذحاکمیت یعنی این که «حاکمیت» در تمام اجزای این کشور باید حضور داشته باشد. انقلاب اسلامی در همه دل ها حاضر باشد. نباید شرایطی ایجاد شود که انقلاب بخشی از نفوذ خود را هدر بدهد. بخشی از مردم دلسرد شوند. بعضی از مناطق آن و قدرت خود را از دست بدهد. همه ملت، یعنی80 میلیون جمعیت، همه مساحت ایران، همه حوزه نفوذ اینها باید تحت حاکمیت جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی باشد. هر وجب آن که کم شود یعنی دولت دارد نفوذ خود را از دست می دهد. هر نفری که ضد انقلاب، مخالف و اپوزیسیون شود و وفاداری خود را از دست بدهد یعنی به همان نسبت دولت دارد قدرت خود را از دست می دهد، یعنی انقلاب اسلامی تضعیف می شود.
رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر گفت: این که مقام معظم رهبری فرمودند «مشارکت حداکثری»، این فقط مخصوص انتخابات نیست. مخصوص حفظ انقلاب اسلامی است. ما تا آنجایی که مقدور است مدام باید مشارکت را بیشتر کنیم. یک نفر هم یک نفر است. اگر ما می توانیم یک نفر همراه انقلاب کنیم آن کار را باید بکنیم، فقط مخصوص انتخابات نیست که بگوییم یک رأی بیشتر شود. همیشه باید مشارکت را افزایش داد و حداکثری ایجاد کرد تا بهتر بتوانیم برای آینده برنامه ریزی کنیم.
وی افزود: اگر بخواهیم برای آینده برنامه ریزی کنیم و سناریوی حفظ نظام را طراحی کنیم، نفوذ فراگیر حاکمیت باید تثبیت شود. در بین تمام نژاد، اقوام، زبان ها و همه ملت، اختلافات و تفرقه ها باید به صفر برسد. همه مواردی که امام راحل بعد از انقلاب مطرح کرد یعنی «وحدت شیعه و سنی». «وحدت حوزه و دانشگاه» و... برای چه بود؟ چون حاکمیت و نفوذ انقلاب اسلامی در وحدت است. شما هر مقدار تفرقه داشته باشید یعنی این که حاکمیت تضعیف می شود. حوزه و دانشگاه هر مقدار جدا باشند یعنی انقلاب دارد تضعیف می شود، یعنی نمی توانیم به آینده مطلوب برسیم.
استاد فلسفه سیاسی حوزه و دانشگاه سپس گفت: باید وحدت یکپارچگی و همگرایی در همه چیز باشد. اگر دین و سیاست از هم جدا شوند، یعنی یک بخشی از مقدسین جامعه بگویند ما با سیاست کاری نداریم، عملاً یعنی آن بخش ناکارآمد شده است، آن قسمت دیگر حرکت نمی کند. یک عده ای فقط سیاسی شوند دین را رها کنند. عملاً اینها این کشتی را از حرکت باز داشته اند. چه دین بدون سیاست، چه سیاست بدون دین، چه عاشورای بدون سیاست، بدون حمایت از نظام، چه حمایت از نظام بدون عاشورا، بدون ولایت، بدون عشق ائمه(ع)، همه اینها باعث تضعیف نفوذ حاکمیت می شود.
استادمهاجرنیا افزود: انقلاب اسلامی دنبال همگرایی حداکثری است در همه عرصه ها، هر کجا تضعیف شود یعنی ما داریم نفوذ را از دست می دهیم. امروز اگر در زمینه عفت و حجاب و دین داری و تدیّن و... خدشه ای وارد شود، نفوذنظام کم می شود. امروز اگر بیکاری و فساد و مشکلات اقتصادی و اینها باعث نارضایتی شود یعنی دولت در این بخش دارد نفوذ خود را از دست می دهد و نمی تواند مدعی شود که من می خواهم آینده را بسازم.
استاد حوزه و دانشگاه افزود: یکی از چیزهایی که می گویند اگر جامعه ای دچار بحران شود، جامعه به سمت فروپاشی می رود همین «نفوذ حاکمیت» است. همان طوری که بحران آن سبب فروپاشی می شود تقویت آن هم سبب اقتدار می شود. لذا نفوذ حاکمیت در همه عرصه ها بحث جدی است. اعتماد عمومی و سرمایه عمومی خیلی در نفوذ مهم هستند. هر مقدار سرمایه عمومی قوی باشد یعنی دولت نفوذ قوی دارد. هر وقت اعتماد عمومی را از دست دادیم یعنی حاکمیت نفوذ خود را از دست داده است. اینها ملازم و متلازم همدیگر هستند. لذا مقوله نفوذ بسیار مهم هست. این نفوذ نیاز به مراقبت دارد، نیاز به نظارت دارد. مثل یک درختی باید دائماً آبیاری شود که نفوذ دولت کم نشود.
استاد مهاجرنیا سپس گفت: نکته بعدی که باز برای آینده مهم است چیزی به نام« توزیع ارزش ها» است، یعنی توزیع امکانات، توزیع مقامات، پست ها، مسئولیت ها، به تعبیر دیگر تمرکز باید بشکند. هیچ چیزی در این کشور نباید در یک عده ای متمرکز شود. سرمایه ملی و اقتصادی باید به صورت عادلانه در جامعه پخش و بین همه توزیع شود. سرمایه ملی چیست؟ یک بخش آن اقتصادی است. اقتصاد باید پخش شود. طبقه بندی مرفه و فقیر باید از بین برود. همه باید بتوانند به حداقلی از زندگی برسند. یک بخش هم مشاغل سیاسی است که همه باید به طور مساوی به آن دسترسی پیدا کنند. قدرت نباید در انحصار عده ای باشد. نباید یک عده ای فقط همیشه در رأس قدرت باشند. این قدرت باید بین همه شهروندان بچرخد. یکی از چیزهایی که باعث پیروزی و استمرار و ثبات و آینده یک کشور می شود توزیع عادلانه قدرت است.
وی افزود: قدرت وقتی دست یک نفر بود استبداد می شود. حالا یک وقت قدرت اقتصادی است استبداد اقتصادی پیش می آید. یعنی یک عده ای یک قشری برای همه جامعه تصمیم می گیرند. به حرف هیچ کس هم گوش نمی دهند. پول دارند، امکانات دارند، انحصار دارد، هر طور می خواهند احتکار می کنند. هر جور می خواهند قیمت ها را بالا و پایین می کنند. الان در جامعه ما در یک سری چیزها اینطور است. یعنی یک عده ای استبداد اقتصادی دارند چرا؟ چون انحصار اقتصادی دست آنها است. قدرت دارند هر جور می خواهند جامعه را می چرخانند هیچ کس هم نمی تواند با اینها برخورد کند. این انحصارات باید بشکند. قدرت باید توزیع شود و توزیع قدرت یکی از مهمترین ساز و کارهایی است که مشارکت ایجاد می کند، دلگرمی برای ملت ایجاد می کند، امید نسبت به آینده ایجاد می کند.
استاد مهاجرنیا افزود: در نظام اسلامی که مردم سالاری دینی، اصل است، اگر ما می خواهیم آینده را تضمین کنیم باید بر اساس این اصل مردم سالاری پیش برویم. نمی شود سرقفلی دولت را به یک عده ای بدهیم، اقتصاد را به یک عده ای بدهیم بعد هم بگوییم برای آینده برنامه ریزی کنید. این طور نمی شود چون مردم پای کار نیستند و کنار می کشند. مشارکت کم می شود. به هر حال توزیع قدرت باید به گونه ای باشد که برای نسل های جدید، جامعه پذیری اتفاق بیافتد. اگر نسل جدید ببینند قدرت در انحصار همان نسل اول مانده است، لذا عملاً جامعه پذیری رخ نمی دهد و اینها با سیستم ارتباط برقرار نمی کنند.
وی با طرح این سوال که چرا بیگانگی و دوگانگی بین بعضی از نسل ها به وجود آمده است؟ گفت: چون نسل های بعدی که می آیند عملاً می بینند که نمی توانند با قدرت، با اقتصاد، با سیاست، با فرهنگ، با اخلاق ارتباط برقرار کنند. چون در انحصار یک عده ای هست و این باعث می شود که عملاً دوگانگی و گسست نسلی ایجاد شود و ما هر چه جلو می رویم، می بینیم مشارکت کم می شود. این نسل های جدید همراه نمی شوند،چرا؟ چون مشارکت پیدا نمی کنند. چون کسی اینها را بازی نمی گیرد. چون قدرت از دست قبلی ها گرفته نمی شود که به اینها داده شود و هیچ امیدی نیست که اینها بیانید و مشارکت کنند.
وی افزود برخی می گویند برای چه مشارکت کنیم؟ چون ما که سهیم نیستیم. ما صاحب این شرکت نیستیم، سهام این شرکت مال همه ما نیست. این سهام را قبلاً به یک عده ای فروختند و آنها هم دیگر تحویل نمی دهند. این است که مشارکت پایین می آید. مشارکت که پایین می آید یعنی توزیع قدرت نیست. توزیع امکانات، توزیع کالاهای اجتماعی نیست. و وقتی اینها نباشد عملاً شما می بینید گسست ایجاد می شود. بعد نتیجه همه اینها چه می شود؟ شما نمی توانید برای آینده برنامه ریزی کنید. نمی توانید یک سناریوی درست بنویسید.
وی در ادامه افزود: در کنار این چند شاخص اصلی که عرض شد اگر می خواهیم پیش برویم باید مدیریت کنیم. برای ساختن آینده با توجه به همه این شرایط مدیریت کلان این کاروان، این هشتاد میلیون جمعیت، این کشوری به نام ایران و این انقلابی به نام انقلاب اسلامی با همه وفاداران داخلی و خارجی این کاروان اگر بخواهد حرکت کند چند نکته در کنار این نکاتی که عرض کردم باید رعایت شود.
استاد مهاجرنیا سپس گفت: یک نکته این است که یک «چشمان بیدار و یک دیده بانی» نیاز است که مشروعیت، توزیع، هویت، نفوذ حاکمیت و... رصد کند تا یک وقت خدشه ای به اینها وارد نشود. رصد کند آن راهبرد مرصادی که قبلاً در بحث راهبردها داشتیم که مشکلی پیش نیاید. چشمان بیداری که هر وقت مردم خواب هستند او بیدار باشد، ببیند که یک وقت گرگ به گله نزند. کاملاً مراقبت کند که مسیرها خوب پیش بروند تا این کاروان راه برود.
وی افزود و بعد از مشاهده بازاندیشی، ریشه یابی و مرحله بعد این است که دائماً طبق برنامه، نوسازی کنید. دائماً پوست اندازی کنید، دائماً فکر این باشید که لحظه به لحظه شما به سمت نو شدن و تازگی پیش بروید. لذا مدیریت کلان برنامه آینده بعد از این که مشاهده می کند، بحران را می بیند، بعد بحران را رفع می کند و باید فکر نوسازی هم باشد. فکر این باشد که بالاخره این مسیر را، آدم های آن را، برنامه های آن را، تدارکات آن را دائماً نوسازی کند که پیش برود.
استاد مهاجرنیا سپس افزود: یک کار بعدی هم که مدیریت کلان باید برای ساختن آینده انجام بدهد این است که «احساس خطر» آن جدی باشد. آدم هایی هستند که خطر را می گویند چیز خاصی نیست. بحران پیش می آید می گویند این خواست خدا بود. بحران پیش می آید می گویند این گناه مردم بوده است. این یعنی بی توجه بودن. کسی که مدیریت کلان دارد این طور حاشیه سازی نمی کند بلکه برنامه ریزی می کند. گوش او آماده است که اولین آژیری که زده شد احساس خطر را ببیند و سریع بگوید بروید به پناهگاه و نگذارد که نیروهای او تلف شوند. به موقع مداخله و اقدام می کند.
وی در پایان گفت: نکته بعدی که خیلی مهم هست این است که مدیریت کلان وقتی سر صحنه آمد، به «حذف موانع»، رفع بحران، رفع مشکلات و گرفتاری ها اقدام کند زیرا ما برای این که ما به سمت آینده حرکت کنیم باید بحران ها را پشت سر بگذاریم. این مجموعه چیزهایی است که برای برنامه ریزی آینده بسیار مهم است. اگر به آن توجه کنیم، می توانیم برای آینده مطلوب انقلاب اسلامی برنامه ریزی کنیم .
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/45102