بخواهیم یا نخواهیم امروز دیگر فقط صحبت از مهاجرت نخبگان نیست. حالا مهاجرت شکل دیگری به خود گرفته است و ما شاهد مهاجرت ورزشکاران، هنرمندان، نویسندگان، استادان، معلمان و کارگران در صنفهای مختلف هستیم که بهاصطلاح به آن مهاجرت «توده وار» میگویند
سرمقاله ۱۹ دی شماره ۳۵۸۸ مورخه ۱۶ آذرماه ۱۴۰۱ با عنوان «از فرار مغزها تا فرار تودهها» به قلم مرتضی داستانی بدین شرح است:
بر اساس گزارش سازمان بینالمللی مهاجرت و به نقل از روزنامه جوان، میزان مهاجران ایرانی در سال ۲۰۲۲ حدود ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر بوده که نزدیک به ۳/ ۳ درصد از کل جمعیت کشور را شامل میشود
بر اساس این آمار، ظرف یک سال گذشته ۱۶۰ متخصص قلب مهاجرت کردهاند؛ در همین مدت ۳۰ هزار کادر درمان از دانشکدههای علوم پزشکی درخواست good standing یا «نداشتن سوءپیشینه» داشتهاند که مقصدشان عمان بوده است؛ همچنین ظرف چهار سال گذشته ۱۶ هزار پزشک عمومی از کشور مهاجرت کردهاند.
دو میلیون و هشتصد هزار نفر یعنی بیش از جمعیت برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس؛ عددی چندان تکاندهنده و ناراحت کننده است که اگر درست به آن نگاه شود باید بیش از اعتراضات اخیر به سیاستها و روش حکمرانی کشور تلنگر وارد میکند. امروز کم جوانی پیدا میشود که امکانش را تا حدودی داشته باشد و عمده هم به دلیل نا امیدی از آینده به مهاجرت فکر نکند.
بخواهیم یا نخواهیم امروز دیگر فقط صحبت از مهاجرت نخبگان نیست. حالا مهاجرت شکل دیگری به خود گرفته است و ما شاهد مهاجرت ورزشکاران، هنرمندان، نویسندگان، استادان، معلمان و کارگران در صنفهای مختلف هستیم که بهاصطلاح به آن مهاجرت «توده وار» میگویند.
امروز هم خبری به نقل از آقای حقیقت پور خواندم که گفته بود:
متأسفانه این روزها شاهد مهاجرت کفاشها هستیم، در واقع کفاشهای ایرانی برای کار به ترکیه میروند. حال آنکه ما میتوانیم قطب صادرات کفش در خاورمیانه باشیم. اگر همین روند ادامه پیدا کند فردا لحافدوزها هم مهاجرت میکنند.
روزنامه همشهری هم در گزارشی به مهاجرت کشاورزان از ایران پرداخته و نوشته بود:
در وطن خودشان از زمین و شغل آبا و اجدادیشان دست شستهاند و زمینهای کشاورزی یکییکی به انبار کالا و مراکز غیرمجاز تفکیک زباله تبدیل میشوند، اما فرسنگها دورتر از کشور و دیارشان روی زمین دیگران شب تا صبح و روز تا شب، بذر میکارند، زمینهای کرتبندی شده را آبیاری میکنند، محصول را درو میکنند و خلاصه برای آبادی زمین غریبهها از جان و دل مایه میگذارند.
شمار این کشاورزان ایرانی که در غربت کشت و کار میکنند، کم نیست و فراوانی متقاضیان ویزای کشاورزی نشان میدهد در سالهای اخیر تعداد آنها رو به افزایش است.
پیش از این مرکز افکارسنجی ایسپا در سال 1397 در گزارشی نوشته بود: در سال 93 طرح نظرسنجیای که توسط ایسپا اجرا شده نگرش به وضعیت کشور به صورت دیگری اما با محتوای سؤال پیمایش سرمایه اجتماعی مورد سنجش قرار گرفته است طبق نتایج آن، 44 درصد جوانان معتقد بودند وضعیت کشور روز به روز بدتر میشود و فقط 27 درصد معتقد بودند وضع کشور رو به بهبود است که امید به بهبود وضعیت کشور در مقایسه با سال 85، 17 درصد کاهش یافته است. قابل توجه اینکه نسبت امیدواری جوانان به بهبود کشور در یکی از پیمایشهای سال 97 به پایینترین سطح میرسد یعنی 64.1 درصد اظهار داشتهاند وضعیت کل کشور روز به روز بدتر میشود. بنابراین یافتهها، مشاهده میشود که جوانان، چندان امیدی نسبت به آینده ندارند. اگر در اواسط دهه 80، 30 درصد نسبت به آینده بدبین بودند در شرایط کنونی، این میزان تقریباً دو برابر شده است. پس آنجا که در جامعه شاهد تبعیض، توزیع ناعادلانه درآمدها و فرصتها، بیثباتی اقتصادی، گرانی و تورم، فرسایش سرمایه اجتماعی به ویژه بعد اعتماد نهادی، مخاطرات زیست محیطی، انواع ناهنجارهای اجتماعی و ... باشیم در چنین جامعهای نمیتوان انتظار داشت جوانان و نسلهای آینده، یک زندگی همراه با آسایش، امید، شادمانی و احساس خوشبختی را در آینده نزدیک انتظار بکشند. نیروی جوانی که ساخت آینده کشور را باید به ایشان سپرد، با انبوهی از مسائل اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی مواجه است که به تبع این مسائل، امید خود را برای ساخت کشور و آینده خود از دست میدهد. از اینرو لازم است سیاستگذاران با یک بازنگری کامل نسبت به سیاستها و عملکرد خود، امید را به جامعه و به ویژه جوانان برگردانده تا بیش از پیش جامعه شاهد نامیدی و یأس نباشد.
بر اساس گزارش سازمان بینالمللی مهاجرت و به نقل از روزنامه جوان، میزان مهاجران ایرانی در سال ۲۰۲۲ حدود ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر بوده که نزدیک به ۳/ ۳ درصد از کل جمعیت کشور را شامل میشود
بر اساس این آمار، ظرف یک سال گذشته ۱۶۰ متخصص قلب مهاجرت کردهاند؛ در همین مدت ۳۰ هزار کادر درمان از دانشکدههای علوم پزشکی درخواست good standing یا «نداشتن سوءپیشینه» داشتهاند که مقصدشان عمان بوده است؛ همچنین ظرف چهار سال گذشته ۱۶ هزار پزشک عمومی از کشور مهاجرت کردهاند.
دو میلیون و هشتصد هزار نفر یعنی بیش از جمعیت برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس؛ عددی چندان تکاندهنده و ناراحت کننده است که اگر درست به آن نگاه شود باید بیش از اعتراضات اخیر به سیاستها و روش حکمرانی کشور تلنگر وارد میکند. امروز کم جوانی پیدا میشود که امکانش را تا حدودی داشته باشد و عمده هم به دلیل نا امیدی از آینده به مهاجرت فکر نکند.
بخواهیم یا نخواهیم امروز دیگر فقط صحبت از مهاجرت نخبگان نیست. حالا مهاجرت شکل دیگری به خود گرفته است و ما شاهد مهاجرت ورزشکاران، هنرمندان، نویسندگان، استادان، معلمان و کارگران در صنفهای مختلف هستیم که بهاصطلاح به آن مهاجرت «توده وار» میگویند.
امروز هم خبری به نقل از آقای حقیقت پور خواندم که گفته بود:
متأسفانه این روزها شاهد مهاجرت کفاشها هستیم، در واقع کفاشهای ایرانی برای کار به ترکیه میروند. حال آنکه ما میتوانیم قطب صادرات کفش در خاورمیانه باشیم. اگر همین روند ادامه پیدا کند فردا لحافدوزها هم مهاجرت میکنند.
روزنامه همشهری هم در گزارشی به مهاجرت کشاورزان از ایران پرداخته و نوشته بود:
در وطن خودشان از زمین و شغل آبا و اجدادیشان دست شستهاند و زمینهای کشاورزی یکییکی به انبار کالا و مراکز غیرمجاز تفکیک زباله تبدیل میشوند، اما فرسنگها دورتر از کشور و دیارشان روی زمین دیگران شب تا صبح و روز تا شب، بذر میکارند، زمینهای کرتبندی شده را آبیاری میکنند، محصول را درو میکنند و خلاصه برای آبادی زمین غریبهها از جان و دل مایه میگذارند.
شمار این کشاورزان ایرانی که در غربت کشت و کار میکنند، کم نیست و فراوانی متقاضیان ویزای کشاورزی نشان میدهد در سالهای اخیر تعداد آنها رو به افزایش است.
پیش از این مرکز افکارسنجی ایسپا در سال 1397 در گزارشی نوشته بود: در سال 93 طرح نظرسنجیای که توسط ایسپا اجرا شده نگرش به وضعیت کشور به صورت دیگری اما با محتوای سؤال پیمایش سرمایه اجتماعی مورد سنجش قرار گرفته است طبق نتایج آن، 44 درصد جوانان معتقد بودند وضعیت کشور روز به روز بدتر میشود و فقط 27 درصد معتقد بودند وضع کشور رو به بهبود است که امید به بهبود وضعیت کشور در مقایسه با سال 85، 17 درصد کاهش یافته است. قابل توجه اینکه نسبت امیدواری جوانان به بهبود کشور در یکی از پیمایشهای سال 97 به پایینترین سطح میرسد یعنی 64.1 درصد اظهار داشتهاند وضعیت کل کشور روز به روز بدتر میشود. بنابراین یافتهها، مشاهده میشود که جوانان، چندان امیدی نسبت به آینده ندارند. اگر در اواسط دهه 80، 30 درصد نسبت به آینده بدبین بودند در شرایط کنونی، این میزان تقریباً دو برابر شده است. پس آنجا که در جامعه شاهد تبعیض، توزیع ناعادلانه درآمدها و فرصتها، بیثباتی اقتصادی، گرانی و تورم، فرسایش سرمایه اجتماعی به ویژه بعد اعتماد نهادی، مخاطرات زیست محیطی، انواع ناهنجارهای اجتماعی و ... باشیم در چنین جامعهای نمیتوان انتظار داشت جوانان و نسلهای آینده، یک زندگی همراه با آسایش، امید، شادمانی و احساس خوشبختی را در آینده نزدیک انتظار بکشند. نیروی جوانی که ساخت آینده کشور را باید به ایشان سپرد، با انبوهی از مسائل اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی مواجه است که به تبع این مسائل، امید خود را برای ساخت کشور و آینده خود از دست میدهد. از اینرو لازم است سیاستگذاران با یک بازنگری کامل نسبت به سیاستها و عملکرد خود، امید را به جامعه و به ویژه جوانان برگردانده تا بیش از پیش جامعه شاهد نامیدی و یأس نباشد.
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/51471