سرمقاله ۱۹ دی شماره ۳۵۸۹ مورخه ۱۷ آذرماه ۱۴۰۱ با عنوان «زاکانی به دانشگاه رفته بود یا ورزشگاه؟» به قلم مصطفی داننده بدین شرح است:

زاکانی شهردار تهران به دانشگاه شریف رفت و برای دانشجویان سخنرانی کرد و به برخی از سوال‌های آن‌ها پاسخ داد.
نکته اول در مورد این حضور این است که اصلاً چرا شهردار تهران، باید به دانشگاه برود و با دانشجویان چنین بحث‌هایی را راه بیندازد؟ بهتر نیست که شهردار به وظایف خود برسد و وضعیت پایتخت را از بلبشوی آلودگی و ترافیک هر روزه نجات دهد؟
نکته بعدی در مورد سخنان زاکانی در دانشگاه شریف این است که او برای حرف زدن بین دانشجوها نرفته بود. یکی از ویژگی‌های شهردار تهران این است که قیل و قال کردن را به خوبی بلد است و به اصطلاح جلوی دانشجویان کم نمی‌آورد. اصلاً به خاطر همین ویژگی هم راهی دانشگاه شد تا به اصطلاح با آنها گفت‌وگو کند.
فیلم‌هایی که از این مراسم بیرون آمده است به خوبی بیانگر این ویژگی رفتاری زاکانی است.
متاسفانه شهردار تهران به جای اینکه حرف دانشجویان را بشنود و با آنها گفت‌وگو کند و فضای را برای آنها روشن کند، مدام با کنایه با آنها سخن گفت. مدام تحقیر کرد و تقریباً خطاب به دانشجویان منتقد گفت که هیچ‌اند.
این نوع حضور در دانشگاه فقط از لحاظ هیجانی و البته خبری آن، می‌تواند جذاب باشد اما هیچ دردی از دردهای جامعه را حل نمی‌کند. زاکانی درست نقشی را بازی کرد که مجریان شبکه افق در قطر بازی کردند.
او مانند یک هوادار فوتبال به دانشگاه شریف رفت و شروع به کل کل کردن با دانشجویان کرد. این درحالی است که دانشگاه این روزها احتیاج به کسانی دارد که بتوانند بدون کنایه و هیجان با دانشجویان حرف بزنند حتی اگر با بدترین الفاظ با او برخورد شود.
حالا که فضا برای گفت‌وگو کردن، آنهم در دانشگاه فراهم شده است، چرا این فرصت باید به امثال افرادی مثل زاکانی داده شود؟ شرایط امروز کشور حاصل تفکر افرادی مثل زاکانی است. آن‌هایی که دوست دارند تنها خودشان سوار قطار قدرت باشند و دیگران از بیرون برای آنها دست تکان دهند. البته دست تکان دادن بهترین حالت ممکن است!
اگر فکر می‌کنید زاکانی و رائفی پور می‌توانند شرایط پیچیده امروز ایران را حل کنند، سخت در اشتباهید. آن‌ها هیچ وقت نقش خاموش کننده آتش را نداشتند و همیشه بنزینی بودند که آتش را شعله‌ورتر کرده است. به طور معمول حیات این نحله در این نوع زندگی سیاسی است.
نمونه بارز این رفتار را می‌تواند در یادداشت‌های این روزهای کیهان هم ببیند. این روزنامه به هر پیشنهاد مصلحانه‌ای می‌تازد و سعی می‌کند، صدای بلند شده را در نطفه خفه کند.
در نهایت بازهم تکرار می‌کنم، گفت‌وگو به معنای کل کل کردن نیست و این روش راه به جایی نخواهد برد


  • نویسنده :
  • منبع :