یادداشت ۱۹ دی شماره ۳۶۶۵ مورخه ۲۳ اسفندماه ۱۴۰۱ با عنوان «مشکل آقای رئیسی است!» به قلم سید عبدالجواد موسوی بدین شرح است:
چند روز پیش سعید قاسمی و دوستانش به بهانهای در یکی از شبکههای تلویزیونی حاضر شدند و درباره گرانیهای اخیر و مسائل روز حرفهایی زدند. طبق معمول من آن برنامه و حرفها را در فضای مجازی دیدم و شنیدم. نه سعید قاسمی برایم جدی است نه تلویزیون و نه آن حرفها. اما از آن جایی که خیلی از چیزهایی که برای من و شما شوخی بوده بعدها به صورت خیلی جدی واقعیت پیدا کردهاند و پدر مملکت و مردم را باهم در آوردهاند بد نیست درباره برخی از فرازهایی که در آن برنامه شنیدم تأمل کنیم.
سعید قاسمی مثل خیلی از همفکرانش نه تنها ذرهای از اتفاقات اخیر را گردن نمیگیرد بلکه برگ تازهای از دشمن شناسی را رو میکند تا بدانید و بدانند این گروه خشن حتی اگر حاکمیت یکدست شود بازهم از دشمن تراشی دست برنخواهند داشت. دشمن تراشی اصلیترین شرط حکمرانی به شیوه سعید قاسمی و دوستان اوست. آنها اگر مجبور شوند آدم فضاییها را به عنوان دشمن فرضی طرح میکنند تا همیشه دلیلی برای گریز از مسئولیت داشته باشند. این جماعت که پیش از فتح همه کرسیهای قدرت میگفتند هرچه ناکارآمدی است زیر سر مدیران بی عرضه این مملکت است و تحریم و دیگر بهانههای داخلی و خارجی حداکثر بیست درصد مشکلات را تشکیل میدهند و با شعار مدیران باعرضه، مجلس و دولت و شهرداری و صدا و سیما و بقیه جاهای مملکت را در دست گرفتند حالا چشم در چشم من و شما میدوزند و می گویند کار، کار یهودیهاست! باور بفرمایید. من از روی برشهایی از سخنان سعید قاسمی نقل قول نمیکنم. برای این که خودم خیالم تخت شود که خواب نمیبینم و یا این توطئه رسانههای معاند خارجی و شیاطین داخلی نیست کل برنامه را دیدم. ایشان میفرمایند در حوزههایی که کار درست و حسابی و زیربنایی انجام نمیشود مقصر حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی است. چرا که آنها ریل گذاری غلط کردهاند و مملکت را به این سمت و سو سوق دادهاند. هیچ کس هم نیست آن جا از او بپرسد پس آن هشت سالی که معجزه هزاره سوم را سر کار آوردید و مدعی شدید قطار انقلاب به ریل اصلیاش برگشت چه میشود؟ خب، جواب این پرسش را پیشاپیش می دانیم. احتمالاً خواهند گفت فقط چهار سال قطار به ریل اصلیاش برگشته بود اما بعد توسط جریان انحرافی دوباره برگشت سر همان جایی که هاشمی رفسنجانی تعیین کرده بود. و اضافه خواهند کرد که هشت سال بعدش هم حسن روحانی آمد و باز هم مسیر منحرف شد تا بدین جا. شاید باورتان نشود اما به خدا عین حقیقت را می گویم.
سعید قاسمی حتی مثال هم می زند که برای موضوعی در حوزه حمل و نقل ریلی زنگ زدم به یکی از مسئولان بلند پایه و او گفت حق با توست اما حسن روحانی و دار و دستهاش کاری کردهاند که هیچ گونه تحولی نمیتوان در این حوزه انجام داد و این جا همه چیز قفل است. درباره گرانیهای اخیر هم از گوجه تا مسکن، سعید قاسمی گفت هیچ کاری از دست هیچ کس برنمی آید چرا که تمامی اینها در دست یهودیهاست و قدرت از دست دولت و دیگر نهادها خارج است.
سعید قاسمی و رفقایش احتمالاً دروغ نمیگویند. آنها به ظاهر مسلمانند و می دانیم که مسلمانان دروغ گویی را گناهی بزرگ میدانند و دروغگو را دشمن خدا. ظاهر ماجرا هم نشان میدهد این جماعت نه دشمن خدا که از دوستان نزدیک خداوند به شمار میآیند. فقط سئوالی که ممکن است به ذهن خیلیها خطور کند این است که: اگر هاشمی و رفسنجانی و خاتمی و حسن روحانی و حتی احمدی نژاد همه جا را قفل کردهاند و قیمت همه چیز از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را هم یهودیها تعیین میکنند چرا این دوستان انقلابی این همه خود را به آب و آتش میزنند تا مملکت را در دست بگیرند؟ عجله نکنید سعید قاسمی برای این پرسش شما هم پاسخی منطقی و معقول و مستدل در آستین دارد. قاسمی میگوید مشکل آقای رئیسی است! بله. درست شنیدید. مشکل آقای رئیسی است. همان کسی که ابراهیم بت شکنش میخواندند و قرار بود با آمدن ایشاد بنیاد ظلم و فساد در این مملکت برچیده شود حالا شده است مشکل؟ بله. البته چیز عجیبی نیست این شکل برخوردهای سعید قاسمی و دوستانش. یادمان نرفته که همینها برای ظهور معجزه هزاره سوم پای خدا و پیغمبر و امام زمان را وسط کشیدند و علناً از تریبونهای رسمی و غیر رسمی گفتند حضرت صاحب الزمان(عج) به ایشان عنایت خاص دارد. یادمان نرفته حتی بعضیشان مخالفت با احمدی نژاد را محاربه با خدا و رسول خدا اعلام کردند. اگر چیزی به نام شرم و یا عذاب وجدان و یا حداقلی از انصاف در وجود این دوستان بود یا باید تا آخر عمر خودشان را گم و گور میکردند و باقی زندگیشان را به استغفار از درگاه خلق و خالق میگذراندند و یا باید در خیلی از مفاهیم مثل بصیرت و انقلاب تجدید نظر اساسی میکردند.
بله. سعید قاسمی میگوید مشکل از آقای رئیسی است. چرا؟ چون آقای رئیسی برخوردهایش انقلابی نیست و یا به تعبیر آقای قاسمی ایشان زیادی گوگولی مگولی هستند. یعنی زمین و آسمان را به هم دوختید تا آقای رئیسی بیاید و ردای ریاست جمهوری بر تن کند و حالا تازه فهمیدهاید ایشان انقلابی نیستند؟ درود بر چنین بصیرتی! و آن وقت این همه سال عملکرد ایشان از بازرسی کل کشور گرفته تا قوه قضائیه و آستان قدس رضوی و هزار جای دیگر دال بر انقلابی بودن ایشان نبود؟ چرا همان وقتها دادتان درنیامد که ایشان انقلابی نیست؟ و اصلاً تو را به خدا یک بار هم که شده بیایید انقلابی را تعریف کنید تا مردم این همه به اشتباه نیفتند. هرچند به نظرم فایدهای ندارد. بهترین کار این است که همین آقای سعید قاسمی بشود رئیس جمهور. وزرایش را هم از میان همین برنامه انتخاب کند. آن آقای مجری که مدام توئیت می زند و حکم به دستگیری و محاکمه این و آن میدهد بشود وزیر اطلاعات. مسعود ده نمکی هم که معمولاً کنار دست سعید قاسمی مینشیند بشود وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی. بقیه هم به تشخیص سعید قاسمی پست بگیرند آن هم نه برای یک دوره چهار ساله و هشت ساله، بلکه برای مدتی نامعلوم. دست کم تا وقتی که مملکت از دست ضدانقلابها و صهیونیستها خارج شود و ما بعد از چهل و چندسال انقلاب حداقل قیمت گوجه را بتوانیم خودمان تعیین کنیم.
یادم هست مدتها پیش سعید قاسمی در جماران در حضور سید حسن خمینی از آقای رئیسی تقاضا کرده بود برای گروهی که به نام جهادیها مسئولیتشان را بر عهده داشت ردیف بودجه تعیین کنند. نمیدانم تا لحظه نوشتن این یادداشت تکلیف ردیف بودجه مشخص شد یا نه؟
چند روز پیش سعید قاسمی و دوستانش به بهانهای در یکی از شبکههای تلویزیونی حاضر شدند و درباره گرانیهای اخیر و مسائل روز حرفهایی زدند. طبق معمول من آن برنامه و حرفها را در فضای مجازی دیدم و شنیدم. نه سعید قاسمی برایم جدی است نه تلویزیون و نه آن حرفها. اما از آن جایی که خیلی از چیزهایی که برای من و شما شوخی بوده بعدها به صورت خیلی جدی واقعیت پیدا کردهاند و پدر مملکت و مردم را باهم در آوردهاند بد نیست درباره برخی از فرازهایی که در آن برنامه شنیدم تأمل کنیم.
سعید قاسمی مثل خیلی از همفکرانش نه تنها ذرهای از اتفاقات اخیر را گردن نمیگیرد بلکه برگ تازهای از دشمن شناسی را رو میکند تا بدانید و بدانند این گروه خشن حتی اگر حاکمیت یکدست شود بازهم از دشمن تراشی دست برنخواهند داشت. دشمن تراشی اصلیترین شرط حکمرانی به شیوه سعید قاسمی و دوستان اوست. آنها اگر مجبور شوند آدم فضاییها را به عنوان دشمن فرضی طرح میکنند تا همیشه دلیلی برای گریز از مسئولیت داشته باشند. این جماعت که پیش از فتح همه کرسیهای قدرت میگفتند هرچه ناکارآمدی است زیر سر مدیران بی عرضه این مملکت است و تحریم و دیگر بهانههای داخلی و خارجی حداکثر بیست درصد مشکلات را تشکیل میدهند و با شعار مدیران باعرضه، مجلس و دولت و شهرداری و صدا و سیما و بقیه جاهای مملکت را در دست گرفتند حالا چشم در چشم من و شما میدوزند و می گویند کار، کار یهودیهاست! باور بفرمایید. من از روی برشهایی از سخنان سعید قاسمی نقل قول نمیکنم. برای این که خودم خیالم تخت شود که خواب نمیبینم و یا این توطئه رسانههای معاند خارجی و شیاطین داخلی نیست کل برنامه را دیدم. ایشان میفرمایند در حوزههایی که کار درست و حسابی و زیربنایی انجام نمیشود مقصر حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی است. چرا که آنها ریل گذاری غلط کردهاند و مملکت را به این سمت و سو سوق دادهاند. هیچ کس هم نیست آن جا از او بپرسد پس آن هشت سالی که معجزه هزاره سوم را سر کار آوردید و مدعی شدید قطار انقلاب به ریل اصلیاش برگشت چه میشود؟ خب، جواب این پرسش را پیشاپیش می دانیم. احتمالاً خواهند گفت فقط چهار سال قطار به ریل اصلیاش برگشته بود اما بعد توسط جریان انحرافی دوباره برگشت سر همان جایی که هاشمی رفسنجانی تعیین کرده بود. و اضافه خواهند کرد که هشت سال بعدش هم حسن روحانی آمد و باز هم مسیر منحرف شد تا بدین جا. شاید باورتان نشود اما به خدا عین حقیقت را می گویم.
سعید قاسمی حتی مثال هم می زند که برای موضوعی در حوزه حمل و نقل ریلی زنگ زدم به یکی از مسئولان بلند پایه و او گفت حق با توست اما حسن روحانی و دار و دستهاش کاری کردهاند که هیچ گونه تحولی نمیتوان در این حوزه انجام داد و این جا همه چیز قفل است. درباره گرانیهای اخیر هم از گوجه تا مسکن، سعید قاسمی گفت هیچ کاری از دست هیچ کس برنمی آید چرا که تمامی اینها در دست یهودیهاست و قدرت از دست دولت و دیگر نهادها خارج است.
سعید قاسمی و رفقایش احتمالاً دروغ نمیگویند. آنها به ظاهر مسلمانند و می دانیم که مسلمانان دروغ گویی را گناهی بزرگ میدانند و دروغگو را دشمن خدا. ظاهر ماجرا هم نشان میدهد این جماعت نه دشمن خدا که از دوستان نزدیک خداوند به شمار میآیند. فقط سئوالی که ممکن است به ذهن خیلیها خطور کند این است که: اگر هاشمی و رفسنجانی و خاتمی و حسن روحانی و حتی احمدی نژاد همه جا را قفل کردهاند و قیمت همه چیز از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را هم یهودیها تعیین میکنند چرا این دوستان انقلابی این همه خود را به آب و آتش میزنند تا مملکت را در دست بگیرند؟ عجله نکنید سعید قاسمی برای این پرسش شما هم پاسخی منطقی و معقول و مستدل در آستین دارد. قاسمی میگوید مشکل آقای رئیسی است! بله. درست شنیدید. مشکل آقای رئیسی است. همان کسی که ابراهیم بت شکنش میخواندند و قرار بود با آمدن ایشاد بنیاد ظلم و فساد در این مملکت برچیده شود حالا شده است مشکل؟ بله. البته چیز عجیبی نیست این شکل برخوردهای سعید قاسمی و دوستانش. یادمان نرفته که همینها برای ظهور معجزه هزاره سوم پای خدا و پیغمبر و امام زمان را وسط کشیدند و علناً از تریبونهای رسمی و غیر رسمی گفتند حضرت صاحب الزمان(عج) به ایشان عنایت خاص دارد. یادمان نرفته حتی بعضیشان مخالفت با احمدی نژاد را محاربه با خدا و رسول خدا اعلام کردند. اگر چیزی به نام شرم و یا عذاب وجدان و یا حداقلی از انصاف در وجود این دوستان بود یا باید تا آخر عمر خودشان را گم و گور میکردند و باقی زندگیشان را به استغفار از درگاه خلق و خالق میگذراندند و یا باید در خیلی از مفاهیم مثل بصیرت و انقلاب تجدید نظر اساسی میکردند.
بله. سعید قاسمی میگوید مشکل از آقای رئیسی است. چرا؟ چون آقای رئیسی برخوردهایش انقلابی نیست و یا به تعبیر آقای قاسمی ایشان زیادی گوگولی مگولی هستند. یعنی زمین و آسمان را به هم دوختید تا آقای رئیسی بیاید و ردای ریاست جمهوری بر تن کند و حالا تازه فهمیدهاید ایشان انقلابی نیستند؟ درود بر چنین بصیرتی! و آن وقت این همه سال عملکرد ایشان از بازرسی کل کشور گرفته تا قوه قضائیه و آستان قدس رضوی و هزار جای دیگر دال بر انقلابی بودن ایشان نبود؟ چرا همان وقتها دادتان درنیامد که ایشان انقلابی نیست؟ و اصلاً تو را به خدا یک بار هم که شده بیایید انقلابی را تعریف کنید تا مردم این همه به اشتباه نیفتند. هرچند به نظرم فایدهای ندارد. بهترین کار این است که همین آقای سعید قاسمی بشود رئیس جمهور. وزرایش را هم از میان همین برنامه انتخاب کند. آن آقای مجری که مدام توئیت می زند و حکم به دستگیری و محاکمه این و آن میدهد بشود وزیر اطلاعات. مسعود ده نمکی هم که معمولاً کنار دست سعید قاسمی مینشیند بشود وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی. بقیه هم به تشخیص سعید قاسمی پست بگیرند آن هم نه برای یک دوره چهار ساله و هشت ساله، بلکه برای مدتی نامعلوم. دست کم تا وقتی که مملکت از دست ضدانقلابها و صهیونیستها خارج شود و ما بعد از چهل و چندسال انقلاب حداقل قیمت گوجه را بتوانیم خودمان تعیین کنیم.
یادم هست مدتها پیش سعید قاسمی در جماران در حضور سید حسن خمینی از آقای رئیسی تقاضا کرده بود برای گروهی که به نام جهادیها مسئولیتشان را بر عهده داشت ردیف بودجه تعیین کنند. نمیدانم تا لحظه نوشتن این یادداشت تکلیف ردیف بودجه مشخص شد یا نه؟
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/56964