یادداشت پایگاه خبری ۱۹ دی آنلاین با عنوان «ارزشهای دینی را بیش از این حراج نکنیم» به قلم محمدرضا یوسفی بدین شرح است:
فلسفه انتخابات، گذار آرام قدرت برای مدت زمان محدود است. در انتخابات، مردم این فرصت را پیدا میکنند تا شایستهترین افرادی که تصور میکنند میتوانند به خواستههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آنان جامه عمل بپوشانند، انتخاب نمایند و البته در دوره مورد نظر نیز احزاب، رسانهها و دیگر نهادهای مدنی به نظارت و کنترل صاحبان قدرت میپردازند و در صورتی که آنان نمره قبولی از مردم نگرفتند با عدم انتخاب مجدد، مجازات میشوند.
اما پرسش این است که چه زمانی انتخابات میتواند فرایند کنترل و مهار قدرت را به خوبی انجام دهد؟ به نظر میرسد که این امر هنگامی رخ میدهد که موازنه میان دولت و مردم برقرار باشد. فقدان موازنه در دنیای سنتی موجب شده بود تا بیعت نتواند مانعی در برابر قدرتهای حاکم باشد و از این رو معمولاً حکومتها به تعهدات خود پایبند نمیماندند. در دنیای جدید این اتفاق با توانمندسازی جامعه و ابزارهای مؤثر جهت کنترل مانند انتخابات آزاد به همراه احزاب، نهادهای مدنی و رسانههای آزاد رخ میدهد. از این رو تضعیف هر کدام از این چهار ارکان موجب بر هم خوردن موازنه قوا میان مردم و حکومت میشود.
چنانچه گذشت، انتخابات امری عرفی و مبتنی بر تجربه بشری است تا شایستهترینها قدرت را به دست گرفته و پاسخگوی رفتار خود باشند. در نتیجه، محدود کردن دامنه قدرت انتخاب مردم با روشهایی مانند نظارت استصوابی موجب کژکارکردی انتخابات میشود. اعمال شرایطی که تنها یک نگرش بتواند از فیلترها بیرون آمده و در معرض انتخاب مردم با نگرشهای مختلف شود، به معنای انحراف از مفهوم واقعی انتخابات است.
دومین امری که موجب میشود تا انتخابات دچار کژکارکردی شود، مغفول گذاردن فلسفه انتخابات است. در واقع، انتخابات برای این است که شایستهترین افراد از منظر مردم با دیدگاههای مختلف برای تدوین بهترین قوانین در مجلس و یا توانمندترین فرد برای اداره قوه مجریه در ریاست جمهوری و یا متخصصترین افراد در فهم فقاهت، اقتصاد، سیاست و روابط بین الملل در مجلس خبرگان در یک رقابت کاملاً عادلانه انتخاب شوند. اما بی توجهی به این کارکرد، تقلیل انتخابات به پای صندوق رأی رفتن و افرادی را انتخاب نمودن است. این امر نشان میدهد فلسفه مهار قدرت نادیده گرفته شده و اصل بر صورت انتخابات است.
سومین امری که موجب میشود تا انتخابات دچار کژکارکردی شود، ورود مفاهیم مقدس به این امر عرفی است. طبیعی است که تقلیل انتخابات از ماهیت مهار قدرت به برگزاری در چارجوب محدود بیان شده، موجب کاهش علاقه مندی از سوی داوطلبان و مردم برای انتخابات میشود. حال اگر در این شرایط برخی افراد، از مقدسات برای ایجاد شور انتخاباتی استفاده کنند، انتخابات را از مسیر اصلی خود که انتخاب شایستهترین است خارج کرده و آن را از حق شهروندی به یک تکلیف شرعی که فقط گویندگان و ذینفعان آن را درک میکنند، تبدیل کردهاند. امری که متاسفانه در انتخاباتی مانند سال 84 قبلاً شاهد بودهایم و پس از مدتی همان افراد مورد نظر امام زمان، جریان انحرافی نامیده شدند. این درست است که با سوء استفاده از مقدسات گروهی از مردم به فرد یادشده رأی دادند اما عملکرد آنان برای کشور و نامگذاری جریان انحرافی توسط همان افراد موجب تضعیف اعتقادی مردم بیش از پیش شد. بنابراین برای منافع زودگذر، ارزشهای دینی را بیش از این حراج نکنیم.
فلسفه انتخابات، گذار آرام قدرت برای مدت زمان محدود است. در انتخابات، مردم این فرصت را پیدا میکنند تا شایستهترین افرادی که تصور میکنند میتوانند به خواستههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آنان جامه عمل بپوشانند، انتخاب نمایند و البته در دوره مورد نظر نیز احزاب، رسانهها و دیگر نهادهای مدنی به نظارت و کنترل صاحبان قدرت میپردازند و در صورتی که آنان نمره قبولی از مردم نگرفتند با عدم انتخاب مجدد، مجازات میشوند.
اما پرسش این است که چه زمانی انتخابات میتواند فرایند کنترل و مهار قدرت را به خوبی انجام دهد؟ به نظر میرسد که این امر هنگامی رخ میدهد که موازنه میان دولت و مردم برقرار باشد. فقدان موازنه در دنیای سنتی موجب شده بود تا بیعت نتواند مانعی در برابر قدرتهای حاکم باشد و از این رو معمولاً حکومتها به تعهدات خود پایبند نمیماندند. در دنیای جدید این اتفاق با توانمندسازی جامعه و ابزارهای مؤثر جهت کنترل مانند انتخابات آزاد به همراه احزاب، نهادهای مدنی و رسانههای آزاد رخ میدهد. از این رو تضعیف هر کدام از این چهار ارکان موجب بر هم خوردن موازنه قوا میان مردم و حکومت میشود.
چنانچه گذشت، انتخابات امری عرفی و مبتنی بر تجربه بشری است تا شایستهترینها قدرت را به دست گرفته و پاسخگوی رفتار خود باشند. در نتیجه، محدود کردن دامنه قدرت انتخاب مردم با روشهایی مانند نظارت استصوابی موجب کژکارکردی انتخابات میشود. اعمال شرایطی که تنها یک نگرش بتواند از فیلترها بیرون آمده و در معرض انتخاب مردم با نگرشهای مختلف شود، به معنای انحراف از مفهوم واقعی انتخابات است.
دومین امری که موجب میشود تا انتخابات دچار کژکارکردی شود، مغفول گذاردن فلسفه انتخابات است. در واقع، انتخابات برای این است که شایستهترین افراد از منظر مردم با دیدگاههای مختلف برای تدوین بهترین قوانین در مجلس و یا توانمندترین فرد برای اداره قوه مجریه در ریاست جمهوری و یا متخصصترین افراد در فهم فقاهت، اقتصاد، سیاست و روابط بین الملل در مجلس خبرگان در یک رقابت کاملاً عادلانه انتخاب شوند. اما بی توجهی به این کارکرد، تقلیل انتخابات به پای صندوق رأی رفتن و افرادی را انتخاب نمودن است. این امر نشان میدهد فلسفه مهار قدرت نادیده گرفته شده و اصل بر صورت انتخابات است.
سومین امری که موجب میشود تا انتخابات دچار کژکارکردی شود، ورود مفاهیم مقدس به این امر عرفی است. طبیعی است که تقلیل انتخابات از ماهیت مهار قدرت به برگزاری در چارجوب محدود بیان شده، موجب کاهش علاقه مندی از سوی داوطلبان و مردم برای انتخابات میشود. حال اگر در این شرایط برخی افراد، از مقدسات برای ایجاد شور انتخاباتی استفاده کنند، انتخابات را از مسیر اصلی خود که انتخاب شایستهترین است خارج کرده و آن را از حق شهروندی به یک تکلیف شرعی که فقط گویندگان و ذینفعان آن را درک میکنند، تبدیل کردهاند. امری که متاسفانه در انتخاباتی مانند سال 84 قبلاً شاهد بودهایم و پس از مدتی همان افراد مورد نظر امام زمان، جریان انحرافی نامیده شدند. این درست است که با سوء استفاده از مقدسات گروهی از مردم به فرد یادشده رأی دادند اما عملکرد آنان برای کشور و نامگذاری جریان انحرافی توسط همان افراد موجب تضعیف اعتقادی مردم بیش از پیش شد. بنابراین برای منافع زودگذر، ارزشهای دینی را بیش از این حراج نکنیم.
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/71956