جریان دانشجویی در آمریکا، دیر به وقوع میپیوندد اما وقتی به جوشش در میآید، منشا تحولات اساسی میشود
تقی آزاد ارمکی، جامعهشناس در تحلیل خود از نحوه شکلگیری جنبشهای دانشجویی در غرب، به دیدهبان ایران گفت: «جریانات دانشجویی در غرب، بیشتر پس از وقوع حادثه شکل میگیرد و بعد هم معطوف به عبور از بحرانهای مربوط به آن حادثه است. بنابراین برای تغییر حکومتها و رژیمها، کمتر پیشگامی داشتهاند. اگر ماجرای 1960 و 1970 به بعد یا آنچه در مورد جنگ ویتنام و مسائل حقوق بشر در غرب در جریان بوده است را دنبال کنید، میبینید که جریان دانشجویی در دنیا، به خصوص در آمریکا، زمان طولانی بعد از واقعه به صحنه میآید و دیر به وقوع میپیوندد اما وقتی که به جوشش در میآید، منشا تحول بنیادی و اساسی میشود.»
این استاد دانشگاه درباره آنچه جریان دانشجویی در غرب بر سر آن اعتراض میکرده، عنوان کرد: «اولین مقابلهاش با نظام سیاسی یا سیاستهای حاکم است و مسئله دومش، حقوق بشر، آزادی و دموکراسی است. به همین دلیل جنبشهای اجتماعی بین این دو در رفت و برگشت است و تنها این نبوده که بخواهند رژیم را عوض کنند. به بیانی دیگر، آنها به نظام سیاسی این پیام را میدهند که سیاستهایش غلط است چون به مسائل انسانی و حقوق بشری اعتنایی نکرده است.»
در ایران بیشتر با جنبشهای دانشجویی برخورد شده
آزاد ارمکی در پاسخ به پرسشی مبنی براینکه نتایج اعتراضات دانشجویی در ایران و غرب چه تفاوتی میکند، گفت: «اعتراضاتی که اکنون در آمریکا نسبت به وضعیت غزه رخ داده، پس از یک دوره طولانی صورت گرفته است در حالی که میتوانست از همان فردایش شروع شود ولی نشد. یک زمان قابل اعتنایی از آن گذشته و بحث این است که آیا کار مشروعی است؟ چه کسانی آسیب میبینند؟ چگونه میتوان از این بحران انسانی بیرون آمد؟ به باور من این جریان در امریکا و در غرب فراگیر میشود، استمرار پیدا میکند، از حالت پوپولیستی خارج میشود، در مقابل سیاستهای آمریکا و اروپا مقاومت صورت میگیرد و در نهایت منشا تحولاتی خواهد شد و سرانجام پیدا خواهد کرد.»
وی ادامه داد: «ما چه در ایران قبل از انقلاب و چه پس از انقلاب، جریان دانشجویی داشتهایم اما بیشتر نمایندگی احزاب را بودند تا نمایندگی جامعه مدنی. به بیانی دیگر علیه دولتها یا رژیمها بودهاند تا مدافع چیزهای معین قابل تعریف. جنبشهای دانشجویی در ایران چون سیاستهای کلی حاکم را مورد سوال قرار میدادند با مقاومت و سرکوب مواجه شدند. ما در ایران بیشتر جنبشهای دانشجویی را سرکوب کردیم؛ در ایران بعد از انقلاب هیچ جریان دانشجویی وجود نداشته که حاصلش تغییر سیاست یا تغییر رویه، برنامه و امثالهم شود. دانشجویان در ایران عموما متهم به این بودند که آشوبگری میکنند و نمایندگان بیگانهها هستند؛ دقیقا برخلاف آنچه امروز در آمریکا رخ داده است. آنها حتی اگر فلسطینیهای آمریکا باشند، نماینده کشور خارجی تلقی نمیشوند و همچنین منشا تحول میشوند.»
این جامعهشناس افزود: «جریان دانشجویی، جامعه آمریکایی را از بحرانی که در پیش دارد نجات میدهد و آن بحران مشروعیت است. چراکه آمریکا به صورت همه جانبه در جنگ دخالت داشته و از اسرائیل حمایت کرده است. درواقع جنبش دانشجویی در آنجا دارد نظام را از بحران پیش آمده نجات میدهد. از این روست که من از همان ابتدای برخورد با جنبشهای دانشجویی گفتم که ایران و آمریکا مثل هم عمل میکنند؛ هر دو دانشجویان و استادان را زندانی، تهدید، تعلیق و اخراج میکنند ولی نتیجهای که جنبش دانشجویی در آمریکا به همراه دارد موجب تحولات میشود در ایران اما چنین نتیجهای به همراه ندارد چراکه دانشجو در ایران بیگانه قلمداد میشود. افزون براین در چهل سال گذشته دیدهایم که بیشتر دانشجویانی که درگیر اعتراضات دانشجویی بودند، یا برایشان پرونده تشکیل شد یا تعلیق و اخراج شدند و احساس سرخوردگی کردند. این سرانجام متفاوتی است که در جریان دانشجویی در ایران و آمریکا، جاری و ساری است.»
آزاد ارمکی در پاسخ به اینکه چرا جنیش اعتراضی دانشجویان آمریکا با فاصله زیادی از درگیری میان اسرائیل و غزه شکل گرفت، به دیدهبان ایران گفت: «به این دلیل که جریان دانشجویی در غرب قرار نیست تحولات ساختاری ایجاد کند بلکه اصلاحگرایانه است و میخواهد بعد از واقعه و جایی که اشکالات بنیادین پیش میآید، روندها را اصلاح کند. در ایران اما تمام ماجرا دعوای حاکمیت با مردم است. دانشجو یا از بخش حکومت علیه حکومت است یا از بخش جامعه علیه حکومت که این بخش معمولا به ستیز میانجامد. البته دلایل دیگرش این است که در ایران حزب وجود ندارد. زمانی که نظام سیاسی حزبی باشد، در گام آخر دانشجو باید باقی بماند نه گام اول اما در ایران چون نظام حزبی نداریم، تمام هزینهها بر گردن دانشجوست.»
این عضو هیات علمی دانشگاه ادامه داد: «در خارج از کشور اما درصورت عدم تمکین دانشجو به درخواست پایان اعتراضات با او گفت و گو میکنند یا در مرحله آخر دستبند میزنند و به زندان و دادگاه میفرستند. با این تفاوت که در این کشاکش از قانون عدول نمیکنند و اگر هم عدول کنند، رسانهای میشود که پلیس یا دانشجو دارد خلاف میکند چون رسانه در آنجا آزاد است. در اینجا اما رسانه حق ورود ندارد و اگر تظاهراتی در دانشگاه باشد، فقط رسانهای که خود سیستم میخواهد، ورود پیدا میکند تا آنجایی که لازم دارند را برجسته کند. در ایران اولین کاری که میکنند این است که رسانهها و منتقدین را بیرون و بعد هم شروع به سرکوب و مواخذه میکنند.»
آزاد ارمکی در واکنش به اعلام برخی از دانشگاههای ایران مبنی بر بورسیه دانشجویان و استادان اخراج شده آمریکا، گفت: «شوآف است. دانشگاههای ایران چه استعدادی دارند که دانشجو خارجی بخواهد برای تحصیل بیاید؟ دانشجو آفریقایی هم به سختی به ایران میآید آن هم برای تحصیل در حوزه دین نه در علم. این یک تبلیغ است و گرنه چه کسی دانشگاه کلمبیا را رها میکند و به دانشگاه آزاد رودهن یا به دانشگاه تهرانی که انحطاط علمی را دارد طی میکند، بیاید. این بیشتر یک شوخی است.»
اعتراضات ضد اسرائیلی دانشجویان آمریکایی به معنای همراهی آنان با جمهوری اسلامی نیست
وی در پاسخ به اینکه آیا اعتراض دانشجویان آمریکا به معنای همراهی آنها با حکومت ایران است که اعلام میشود امکان بورسیه آنها از سوی ایران وجود دارد، بیان کرد: «این تصور جمهوری اسلامی است که همه چیز در دنیا را به شوخی میگیرد. دانشجویان آمریکا به دلیل مسائل انسانی اعتراض کردند و اگر به دلیل همراهی با ایران بود، روزی که اسرائیل به یران حمله کرد باید واکنش نشان میدادند. اینگونه پیامها بیشتر شوخی رسانهای و سیاسی است وگرنه دانشجویان و اساتید آمریکا نه مدافع ما هستند و نه سیاستها و روشهای ما را دنبال میکنند. دانشجویان آمریکا در اعتراض منطق خود را دارند. دانشجویان دانشگاه کلمبیا از نوابغان دنیا هستند و اگر اعتراض میکنند، اعتراضشان با معناست.»
این جامعهشناس ادامه داد: «آنجا استاد دانشگاه را از بهترینها انتخاب میکنند اما اینجا استادان را از گروههای سیاسی نزدیک به خود و از همین روست که بیشتر استادان دانشگاههای ما کارمند هستند نه دانشمند. آنجا مرکز تولید علم است اما اینجا محل تولید مقالات تقلبی و تکراری. کمااینکه اگر رزومه 64 استاد برتر وزرات علوم را که بررسی کنید، بیشترشان افراد متقلب، کپیکار و کتابساز هستند اما در عین حال جایزه استاد نمونه کشوری را دریافت کردهاند. در خارج از کشور فرد نابغه است و با یک فرآیند پیچیدهای برای تدریس انتخاب میشود اما اینجا افراد را به دانشگاه میفرستند و استخدامش میکنند؛ امری که در دولت آقای رئیسی رخ داده و در هر دانشکده حکم 20 الی 30 استادی که معلوم نیست از کجا پیدا کرده و چه مدارکی دارند را صادر کردهاند. ما حتی نمیدانیم این افراد چه کسانی هستند؟ چه بلدند؟ از کجا آمدهاند؟ چه کسی یا کسانی آنها را به دانشکدهها تزریق کردهاند؟»
مقامات ایرانی با مقایسه سرکوب دانشجویان آمریکایی، دارند برای برخورد با دانشجویان داخل ایران مشروعیت آفرینی میکنند
آزاد ارمکی در پاسخ به این پرسش که چرا جمهوری اسلامی در زمینه سرکوب خود را با وضعیت دانشجویان آمریکا مقایسه میکند، گفت: «در واقع برای برخوردهای خود دارند مشروعیتآفرینی میکنند. وقتی میگوید آمریکا دارد سرکوب میکند معنایش این است که ما دیروز اگر سرکوب میکردیم، مجاز بودیم ولی بعدش را دیگر دنبال نمیکنند که اثرات جنبش دانشجویی در آمریکا چه بوده؟ خواهید دید که ده روز دیگر کل گفت و گو درباره جریان دانشجویی آمریکایی متوقف خواهد شد چون آن جریان نتیجه بخش خواهد بود و سیاست عوض میکند ولی در اینجا خیر.»
این جامعهشناس ضمن بیان اینکه افرادی درمورد جریانات دانشجویی در آمریکا صحبت میکنند که درکی از شرایط جامعه آمریکایی ندارند و نیروهای دانشجویی و اکادمیک آنجا را نمیشناسند، افزود: «دانشجو در خارج از کشور خصوصا آمریکا، نه بیکار است که به دانشگاه برود و نه به دنبال پرستیژ. دانشجویی به دانشگاه میرود که اهل دانش است و با دانشجویی که ما در کشورمان به هزار دلیل به دانشگاه میفرستیمش و بعد به دلایل دیگر به مقطع کارشناسی ارشد میرود، فرق میکند. دانشجویان کشورهای دیگر اگر استاد پول و تحقیقی داشته باشد به مقطع کارشناسی ارشد و دکتری میرود، بنابراین دانشجو مجانی به کلاس نمیرود.»
آزاد ارمکی با تاکید براینکه ماهیت جریان دانشجویی و دانشگاه در خارج از کشور متفاوت است، گفت: «در ایران نظام اداری و بروکراتیک حاکم است اما در آنجا نظام علمی حکمفرماست. آنجا تولید دانش و دانشمند در پیش است اما اینجا کارمند تولید میکند. این است که دانش در اختیار آنهاست و از این طریق به لحاظ علمی تحولات جهانی تولید میکنند اما در اینجا مصرفکنندههای ماهری تولید میکنند و همان معدود دانشمندانمان هم میروند و مدعیان میمانند.»
- نویسنده :
- منبع :