سید علیرضا صفوی/
موضوع تصدّی مسئولیت ها و توجه به شایستگی مسئولان از جمله مسائل اساسی هست که دنیا به اهمیّت آن واقف بوده، قوانین متناسب با آن را به تصویب رسانده و اجرایی می کند. ایران نیز به عنوان یکی از کشورهای جهان و به جهت حل مسائل خود و برای ساختن جامعۀ بهتر باید نسبت به انتخاب شایسته ترین ها حساسیّت نشان داده و آن را به عنوان مسئلۀ درجۀ اوّل خود برشمارد. اکنون سئوال مهمّ این هست که آیا در منابع دینی - علی الخصوص قرآن به عنوان سند متقن و میراث ارزشمند - به ارزش شایستگی ها در تصدی مسئولیّت ها توجه شده است؟ این مقاله بنا دارد به مناسبت سالگرد ارتحال علامه طباطبائی رضوان الله تعالی علیه، موضوع: تصدّی مسئولیّت ها و اهمّیّت توجه به شایستگی ها را در تفسیر المیزان مورد بحث قرار داده و تقدیم محققان گرامی بنماید.
الف- مقدمه
خداوند سبحان در بیان مأموریّت انبیاء و مسئولیّت آنان در جامعه بر اقامۀ حق و عدالت اهتمام داشته و در همین زمینه می فرمایند: «یا داود إنّا جعلناک خلیفه فی الأرض فاحکم بین النّاس بالحق و لاتتّبع الهوی فیضلّک عن سبیل الله إنّ الّذین یضلّون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب»(سوره ص، آیۀ 26). صاحب تفسیر المیزان ذیل همین آیه می فرمایند: «خلیفه خدا در زمین باید متخلق به اخلاق خدا باشد و آنچه خدا اراده می کند او اراده کند و آنچه خدا حکم کند او همان را حکم کند و چون خدا همواره به حق حکم می کند « والله یقضی بالحقّ» او نیز جز به حق حکم نکند. ... خلافت نعمت عظیمی است که باید شکرگزاری شود و شکر آن عدالت در بین مردم است»(ترجمه تفسیر المیزان، ج 1، صص 296 – 297). برای اقامۀ حق و برپائی عدالت در جامعه می بایستی مسئولیّت ها بر عهدۀ شایسته ترین افراد قرار بگیرد. توجه به شایستگی ها در فرهنگ قرآن مورد عنایت بوده و به همین جهت خداوند متعال اجر کسی را که از صفات و اعمال بهتر و بیشتری برخوردار هست، ضایع ننموده و حق او را باطل نمی نماید. اگر این روش در تعاملات اجتماعی نیز نهادینه شود، اشخاص متناسب با لیاقت و شایستگی شان، نقش های مختلفی را بر عهده گرفته و هیچ صاحب حقی از حق خود محروم نمی گردد. علامه طباطبائی ره در تفسیر شریفه مبارکۀ - «و یؤت کلّ ذی فضل فضله»(سورۀ هود، آیۀ 3)؛ و هر که را صفات پسندیده و اعمال شایستۀ او افزون تر است، پاداش زیادتری عطا کند - می فرمایند: «خدای تعالی به هر کس که صفات و اعمالی بهتر و بیشتر از دیگران دارد، آن سعادت و اجری را که مختص به آن زیادت است می دهد، بدون اینکه حق او را باطل و یا برتری و زیادتش را غصب کند، و یا آن را به دیگری که این برتری را ندارد بدهد»(همان، ج10، صص 211 - 212).
ب- بحث
اکنون و با مشخص گردیدن اهمّیّت توجه به «شایستگی ها» در قرآن، به برخی از مهم ترین ملاک های احراز آن برای تصدّی مسئولیّت ها که در تفسیر المیزان مورد تاکید قرار گرفته اشاره می شود:
ب – 1 . تخصص و توانمندی علمی
تخصص و توانمندی علمی به عنوان معیار و شاخص مهمّی در اعطای مسئولیّت ها مورد توجه قرآن هست. چنان که کریمۀ شریفۀ «قال اجعلنی علی خزائن الارض انّی حفیظ علیم»(سورۀ یوسف، آیۀ 55) که از لسان حضرت یوسف علیه السلام بیان شده بدان اشاره نموده است. علامۀ طباطبائی ره ذیل این آیه می فرمایند: «بعد از آنکه شاه فرمان مکانت و امانت یوسف را بطور مطلق صادر کرد، یوسف از او درخواست نمود که او را به وزارت مالیه و خزانه داری منصوب کند، و امور مالی کشور و خزانه های زمین را که مراد از آن همان سرزمین مصر بوده باشد به وی محول نماید. و اگر این درخواست را کرد به این منطور بود که امور مالی کشور و ارزاق را به مباشرت خود اداره کند، و ارزاق را جمع آوری نموده برای سالها بعد که قهرا ً سالهای قحطی خواهد بود و مردم دچار گرانی و گرسنگی خواهند شد ذخیره نماید، و خودش با دست خویش آن ذخیره ها را در میان مردم تقسیم کند، و به هر یک آن مقداری که استحقاق دارد بدهد، و از حیف و میل جلوگیری نماید. و خود درخواست خویش را چنین تعلیل کرد که من حفیظ و علیم هستم، زیرا این دو صفت از صفاتیست که متصدی آن مقامی که وی درخواستش را کرده بود لازم دارد، و بدون آن دو نمی توان چنان مقامی را تصدی کند»(همان، ج 11، صص 273 – 274). قرآن لیاقت داشتن و شایستگی را حتی امری فراتر از وابسته بودن به بیوت نبوت و دستگاه سلطنت دانسته و دربارۀ فرماندهی طالوت، توانمندی علمی را یکی از خصایص برجستۀ وی و دلیلی بر شایستگی تصدی مسئولیّتش بیان نموده و در آیۀ مبارکۀ «قال انّ الله اصطفیه علیکم و زاده بسطه فی العلم و الجسم»(سوره بقره، آیۀ 247) بدان تصریح نموده است. چنان که تفسیر المیزان ضمن بیان اعتراض بنی اسرائیل و پاسخ قرآن مبنی بر رد هر دو اشکال آنان می فرماید: «اعتراض بنی اسرائیل به فرماندهی طالوت و مسئولیّت او از دو جهت بود که قرآن هر دو اشکال را رد می نماید. اشکال اول درباره تعلق نداشتن طالوت به بیت نبوت و سلطنت بود. ... جهت دیگری که آن نیز به نظر ایشان منافات با سلطنت طالوت داشته همان است که در جملۀ : «و لم یؤت سعه من المال» آمده، چون طالوت مردی فقیر بوده و به نظر بنی اسرائیل سلطان باید مردی توانگر باشد، پیامبر آنان به این هم جواب داده به اینکه : «و زاده بسطه فی العلم و الجسم ...» یعنی سلطنت پول نمی خواهد، بلکه نیروی فکری و جسمی می خواهد، که طالوت هر دو را بیش از شما دارد»(همان، ج2، صص 434 - 435). اکنون کشورداری مطلوب، با توجه به تنوع نیازهای زندگی و متناسب با آن، گسترش گرایش های مختلف علمی، مبتنی بر استفاده از تمامی متخصصان می باشد. جامعه باید با اتّخاذ روش های مناسب و به جهت حلّ مسائل کشور، بستر حضور کلیّه صاحب نظران در رشته های متفاوت علمی را در بخش های مختلف حاکمیّتی علی الخصوص مجلس شورای اسلامی به عنوان جایگاهی با اهمّیّت فراهم نماید.
ب- 2 . توانایی و قدرت بدنی
دومین ویژگی و خصیصه برای احراز شایستگیها در واگذاری مسئولیّتها که قرآن بدان توجه کرده، توانائی بدنی و جسمانی می باشد. چنان که در بیان ویژگی های طالوت - «قال انّ الله اصطفیه علیکم و زاده بسطه فی العلم و الجسم»(سوره بقره، آیۀ 247) - در کنار توانمندی علمی او به توانایی بدنی وی نیز پرداخته شده است. شکل گیری حکومت برای آن هست که حکمرانان زمینۀ توسعۀ جامعه و پیشرفت افراد را به گونه ای فراهم نمایند که هر کسی به کمال لایق خود نائل گردد و موانع رشد از پیش پای مردم برداشته شود که لازمه آن علم به مصالح و مفاسد و نیز قدرت بدنی در مسئولان می باشد. چنان که علامه طباطبائی ذیل شریفۀ مبارکه می فرمایند : «غرض از تشکیل ملک و حکومت این است که صاحب حکومت امور جامعه را طوری تدبیر کند که هر فردی از افراد جامعه به کمال لایق خود برسد، و کسی و چیزی مانع پیشرفتش نگردد، و برای چنین حکومت چیزی که لازم است داشتن دو سرمایه است، یکی علم به تمامی مصالح حیات جامعه و مفاسد آن، و دوم داشتن قدرت جسمی بر اجرای آنچه که صلاح جامعه می داند، و این دو در طالوت هست: «و زاده بسطه فی العلم و الجسم»»(همان، ص 435). نیز در شریفۀ: «قالت احدیهما یأبت استئجره إنّ خیر من استئجرت القویّ الأمین»(سورۀ قصص، آیۀ 26)، از زبان دختران شعیب نبی علیه السلام بر توانائی بدنی موسی علیه السلام برای واگذاری مسئولیّت به ایشان تاکید شده است. بر اساس استنادات ارزشمندی که مطرح گردید، محروم نمودن کشور از نقش آفرینی انسان های توانمندِ صاحب تجارب ارزنده و برخوردار از توانایی بدنی از یک سو و سپردن مسئولیّت ها به اشخاصی که قدرت بدنی آن ها تناسبی با وظیفه ای که بر عهده گرفته اند، نداشته و توانایی جسمانی شان از بین رفته از سوی دیگر، مخالفت با آموزه های قرآنی محسوب گردیده، موجبات وهن در حکمرانی را فراهم نموده، باعث تضییع حقوق ملّت و جفا به آن ها شده و زمینۀ مبتلا شدن به افراط و تفریط، خروج از جادّۀ اعتدال و صراط مستقیم خواهد بود.
ب-3 . امانت داری و پایبندی به اصول اخلاقی
امانت: «به معنای چیزی است که نزد غیر ودیعه بسپارند، تا او آن را برای سپارنده حفظ کند، و سپس به وی برگرداند»(همان، ج 16، ص 524). هر جای از قرآن سخنی از مسئولیّت به میان آمده، موضوع امانت داری هم مطرح شده که نشان دهنده اهمّیّت توجه به امانت داری در انجام وظایف هست. قرآن به مسئولیّت گروه های مختلفی همچون فرشتۀ وحی، انبیاء علیهم السلام و جنّ در داستان سلیمان و ملکۀ سبا اشاره نموده و در کنار آن بر امانت داری شان نیز تاکید کرده که بدان اشاره می گردد.
ب- 3 -1. امانت داری فرشتۀ وحی
موضوع امانت داری جیرائیل علیه السلام در شریفۀ «نزل به الرّوح الامین»(شعراء/193) مطرح شده و این بدان معناست که خداوند بر امانت داری وی تصریح نموده و او را از خیانت و تحریف مبرّا دانسته است. صاحب تفسیر المیزان ذیل همین آیه می فرماید: «اگر جبرئیل را امین خواند، برای این بود که دلالت کند بر اینکه او مورد اعتماد خدای تعالی و امین در رساندن رسالت او به پیامبر او است، نه چیزی از پیام او تغییر می دهد و نه جابجا و تحریف می کند، نه عمداً و نه سهواً و نه دچار فراموشی می گردد، همچنان که توصیف او در جای دیگر به روح قدس نیز به این معانی اشاره دارد؛ چون او را منزه از این گونه منقصت ها معرفی می کند»(همان، ج 15، ص 448).
ب- 3-2. امانت داری انبیاء علیهم السلام
امانت داری انبیاء علیهم السلام در تصدّی حساس ترین مسئولیّت ها تا جزئی ترین سمت ها مورد اشارۀ قرآن قرار گرفته است. یعنی پیامبران علیهم السلام از دریافت، نگهداری و ابلاغ وحی به مردم تا تصدی مسئولیّت های خطیری همچون حکمرانی جامعه تا سمت چوپانی و تصدی کارهای جزئی مورد اعتماد خداوند بوده اند و امانت داری آن ها مورد تصریح قرار گرفته است. چنان که در شریفۀ «ابلّغکم رسلت ربّی و انا لکم ناصح امین»(اعراف/68) بر عدم خیانت رسولان الهی در ابلاغ وحی پرداخته و در تفسیر آن هم چنین آمده است: «من در آنچه شما را به سوی آن می خوانم حیله گر نبوده، نسبت به آن دین حقی که به آن مبعوث شده ام، خائن نیستم، و چیزی از آن را زیر و رو نکرده، جز تدین شما را به دین توحید یعنی دینی که نفع و خیر شما در آن است چیز دیگری نمی خواهم. و در برابر اینکه آنان او را دروغگو شمردند، خود را «امین» نامید»(همان، ج 8، ص 224). نیز در آیۀ «و قال الملک ائتونی به استخلصه لنفسی فلمّا کلّمه قال انّک الیوم لدینا مکین امین»(یوسف/54) بر امانت داری، مکارم اخلاقی و اجتناب از خیانت یوسف علیه السلام تاکید گردیده است. چنان که علامه طباطبائی ره در ذیل آیه و از زبان ملک مصر می فرمایند: «... تو از امروز که من به مکارم اخلاق و اجتناب از زشتی و فحشاء و خیانت و ظلم، و صبر بر هر مکروه پی بردم، و فهمیدم یگانه مردی هستی که بخاطر حفظ طهارت و پاکی نفست حاضر شدی خوار و ذلیل شوی، و مردی هستی که خداوند به تأییدات غیبی خود اختصاصت داده، و علم به تأویل احادیث و رأی صائب و حزم و حکمت و عقل را به تو ارزانی داشته، دارای مقام و منزلت هستی، و ما تو را امین خود می دانیم»(همان، ج 11، ص 273). نیز شریفۀ «قال اجعلنی علی خزائن الارض انّی حفیظ علیم»(سورۀ یوسف، آیۀ 55) که از لسان یوسف علیه السلام وارد شده است بر ویژگی امانت داری، رعایت عدالت و اعتدال و پایبندی آن حضرت به اصول اخلاقی تاکید نموده و آن را خصیصه ای تعیین کننده برای مسئولیّت برشمرده است. «کلمۀ «حفیظ» به معنای آن کسی است که در حفظ آنچه خدا با او عهد کرده مداومت دارد، و نمی گذارد عهد خدا ضایع و متروک شود»(همان، ج18، ص 531). قرآن در بیان قصّۀ موسی علیه السلام هم به موضوع امانت داری آن حضرت از زبان دختران شعیب سلام الله علیه پرداخته و می فرماید: «قالت احدیهما یأبت استئجره إنّ خیر من استئجرت القویّ الأمین»(سورۀ قصص، آیۀ 26) چنان که علامه طباطبائی ره ذیل آن می فرمایند: «... و همچنین از عفتی که آن جناب در گفتگوی با آن دختر از خود نشان داد، و از اینکه غیرتش تحریک شد، و گوسفندان آنان را آب داد، و نیز طرز به راه افتادن او تا خانۀ پدرش شعیب چیزهایی دیده که به عفت و امانت او پی برده است»(همان، صص35 - 36).
ب- 3 – 3. امانت داری جنیّان
داستان سلیمان علیه السلام و ملکۀ سبا در قرآن نیز به موضوع امانت داری اشاره کرده و چنین بیان می کند که از جمله حاضران در جلسه یکی از جنّیان بود که آمادگی خود را برای اجرای دستور سلیمان علیه السلام همراه با نیرومندی و امانت داری ابراز نمود. چنان که آیۀ شریفه می فرماید: «قال عفریت من الجنّ انا آتیک به قبل ان تقوم من مقامک و انّی علیه لقویّ امین»(نمل/ 39). «من به آوردن آن نیرومند و امینم، نیرومند بر آنم و حمل آن خسته ام نمی کند، امین برآنم و در آوردنش به تو خیانت نمی کنم»(همان، ج15، ص 517). بررسی و تحلیل آیات این قسمت سئوال مهمّی را به اذهان متبادر می کند که چرا هر جا سخن از مسئولیّتی به میان آمده، موضوع امانت داری نیز مورد توجه قرار گرفته است؟ باید این نکته مورد اهتمام قرار بگیرد که خیانت مسئولان می تواند از دو جهت جامعه را با چالش مواجه نماید. اولاً باید اذعان نمود که بخشی از بحران های اقتصادی و معضلات معیشتی که زندگی را برای مردم دشوار نموده و آن ها را در تنگنا قرار داده، ریشه در خیانت های کسانی دارد که به سمت های مهمی دست یافته و سرمایه های مادی و ثروت های معنوی کشور را ضایع نموده که استحقاق آن را نداشته اند. ثانیاً باورهای مردم و اعتقادات آن ها علی الخصوص در حکومت های دینی تحت تاثیر عملکرد مسئولان می باشد که امانت داری آن ها می تواند در استحکام تربیتی جامعه و آرامش و اطمینان آحاد ملّت نقش ایفا نماید چنان که خیانت شان معضلات مختلفی را از جهت اخلاقی به ویژه معضل دین گریزی را باعث گردد. تفسیر المیزان بر این مهّم اشاره نموده و می فرماید: «حق ایمان هم همین است که مؤمن را به رعایت عهد و امانت وادار سازد؛ چون در ایمان معنای سکون و استقرار و اطمینان نهفته، وقتی انسان کسی را امین دانست و یقین کرد که هرگز خیانت ننموده پیمان نمی شکند، قهراً دلش بر آنچه یقین یافته مستقر و ساکن و مطمئن می شود و دیگر تزلزلی به خود راه نمی دهد»(همان، ج 18، ص 12).
ج- جمع بندی و نتیجه گیری
حکومت شایسته ترین انسان ها و تصدّی شان در مسئولیّت ها یکی از اساسی ترین نیازهای کنونی جامعه هست. استفاده از تجارب بشری برای احراز ملاک های شایستگی برای مسئولیّت ها ضرورتی غیر قابل انکار و مراجعه به منابع دینی همچون تفسیر المیزان در این زمینه، ارج نهادن به میراث ارزشمند مسلمانان خواهد بود. با بررسی و تحلیل های صورت گرفته در اثر گران سنگ علامه طباطبائی ره ملاک های؛ تخصص و توانمندی علمی، توانایی بدنی و جسمانی و امانت داری و رعایت اصول اخلاقی برای تصدّی مسئولیّت ها و ارائۀ الگوی حکمرانی قرآن مدارانه به دست آمد. باید توجه نمود که تعلیم و تربیت صرفا در دبستان و دانشگاه رقم نمی خورد بلکه عملکرد مسئولان نیز به صورت مستقیم و غیر مستقیم در آن دخیل میباشد. مسئولین شایسته می توانند جامعه را به رشد و شکوفائی برسانند و زمامداران نا لایق و بی کفایت نیز بدبختی و عقب ماندگی را بر مردم تحمیل می کنند.
موضوع تصدّی مسئولیت ها و توجه به شایستگی مسئولان از جمله مسائل اساسی هست که دنیا به اهمیّت آن واقف بوده، قوانین متناسب با آن را به تصویب رسانده و اجرایی می کند. ایران نیز به عنوان یکی از کشورهای جهان و به جهت حل مسائل خود و برای ساختن جامعۀ بهتر باید نسبت به انتخاب شایسته ترین ها حساسیّت نشان داده و آن را به عنوان مسئلۀ درجۀ اوّل خود برشمارد. اکنون سئوال مهمّ این هست که آیا در منابع دینی - علی الخصوص قرآن به عنوان سند متقن و میراث ارزشمند - به ارزش شایستگی ها در تصدی مسئولیّت ها توجه شده است؟ این مقاله بنا دارد به مناسبت سالگرد ارتحال علامه طباطبائی رضوان الله تعالی علیه، موضوع: تصدّی مسئولیّت ها و اهمّیّت توجه به شایستگی ها را در تفسیر المیزان مورد بحث قرار داده و تقدیم محققان گرامی بنماید.
الف- مقدمه
خداوند سبحان در بیان مأموریّت انبیاء و مسئولیّت آنان در جامعه بر اقامۀ حق و عدالت اهتمام داشته و در همین زمینه می فرمایند: «یا داود إنّا جعلناک خلیفه فی الأرض فاحکم بین النّاس بالحق و لاتتّبع الهوی فیضلّک عن سبیل الله إنّ الّذین یضلّون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب»(سوره ص، آیۀ 26). صاحب تفسیر المیزان ذیل همین آیه می فرمایند: «خلیفه خدا در زمین باید متخلق به اخلاق خدا باشد و آنچه خدا اراده می کند او اراده کند و آنچه خدا حکم کند او همان را حکم کند و چون خدا همواره به حق حکم می کند « والله یقضی بالحقّ» او نیز جز به حق حکم نکند. ... خلافت نعمت عظیمی است که باید شکرگزاری شود و شکر آن عدالت در بین مردم است»(ترجمه تفسیر المیزان، ج 1، صص 296 – 297). برای اقامۀ حق و برپائی عدالت در جامعه می بایستی مسئولیّت ها بر عهدۀ شایسته ترین افراد قرار بگیرد. توجه به شایستگی ها در فرهنگ قرآن مورد عنایت بوده و به همین جهت خداوند متعال اجر کسی را که از صفات و اعمال بهتر و بیشتری برخوردار هست، ضایع ننموده و حق او را باطل نمی نماید. اگر این روش در تعاملات اجتماعی نیز نهادینه شود، اشخاص متناسب با لیاقت و شایستگی شان، نقش های مختلفی را بر عهده گرفته و هیچ صاحب حقی از حق خود محروم نمی گردد. علامه طباطبائی ره در تفسیر شریفه مبارکۀ - «و یؤت کلّ ذی فضل فضله»(سورۀ هود، آیۀ 3)؛ و هر که را صفات پسندیده و اعمال شایستۀ او افزون تر است، پاداش زیادتری عطا کند - می فرمایند: «خدای تعالی به هر کس که صفات و اعمالی بهتر و بیشتر از دیگران دارد، آن سعادت و اجری را که مختص به آن زیادت است می دهد، بدون اینکه حق او را باطل و یا برتری و زیادتش را غصب کند، و یا آن را به دیگری که این برتری را ندارد بدهد»(همان، ج10، صص 211 - 212).
ب- بحث
اکنون و با مشخص گردیدن اهمّیّت توجه به «شایستگی ها» در قرآن، به برخی از مهم ترین ملاک های احراز آن برای تصدّی مسئولیّت ها که در تفسیر المیزان مورد تاکید قرار گرفته اشاره می شود:
ب – 1 . تخصص و توانمندی علمی
تخصص و توانمندی علمی به عنوان معیار و شاخص مهمّی در اعطای مسئولیّت ها مورد توجه قرآن هست. چنان که کریمۀ شریفۀ «قال اجعلنی علی خزائن الارض انّی حفیظ علیم»(سورۀ یوسف، آیۀ 55) که از لسان حضرت یوسف علیه السلام بیان شده بدان اشاره نموده است. علامۀ طباطبائی ره ذیل این آیه می فرمایند: «بعد از آنکه شاه فرمان مکانت و امانت یوسف را بطور مطلق صادر کرد، یوسف از او درخواست نمود که او را به وزارت مالیه و خزانه داری منصوب کند، و امور مالی کشور و خزانه های زمین را که مراد از آن همان سرزمین مصر بوده باشد به وی محول نماید. و اگر این درخواست را کرد به این منطور بود که امور مالی کشور و ارزاق را به مباشرت خود اداره کند، و ارزاق را جمع آوری نموده برای سالها بعد که قهرا ً سالهای قحطی خواهد بود و مردم دچار گرانی و گرسنگی خواهند شد ذخیره نماید، و خودش با دست خویش آن ذخیره ها را در میان مردم تقسیم کند، و به هر یک آن مقداری که استحقاق دارد بدهد، و از حیف و میل جلوگیری نماید. و خود درخواست خویش را چنین تعلیل کرد که من حفیظ و علیم هستم، زیرا این دو صفت از صفاتیست که متصدی آن مقامی که وی درخواستش را کرده بود لازم دارد، و بدون آن دو نمی توان چنان مقامی را تصدی کند»(همان، ج 11، صص 273 – 274). قرآن لیاقت داشتن و شایستگی را حتی امری فراتر از وابسته بودن به بیوت نبوت و دستگاه سلطنت دانسته و دربارۀ فرماندهی طالوت، توانمندی علمی را یکی از خصایص برجستۀ وی و دلیلی بر شایستگی تصدی مسئولیّتش بیان نموده و در آیۀ مبارکۀ «قال انّ الله اصطفیه علیکم و زاده بسطه فی العلم و الجسم»(سوره بقره، آیۀ 247) بدان تصریح نموده است. چنان که تفسیر المیزان ضمن بیان اعتراض بنی اسرائیل و پاسخ قرآن مبنی بر رد هر دو اشکال آنان می فرماید: «اعتراض بنی اسرائیل به فرماندهی طالوت و مسئولیّت او از دو جهت بود که قرآن هر دو اشکال را رد می نماید. اشکال اول درباره تعلق نداشتن طالوت به بیت نبوت و سلطنت بود. ... جهت دیگری که آن نیز به نظر ایشان منافات با سلطنت طالوت داشته همان است که در جملۀ : «و لم یؤت سعه من المال» آمده، چون طالوت مردی فقیر بوده و به نظر بنی اسرائیل سلطان باید مردی توانگر باشد، پیامبر آنان به این هم جواب داده به اینکه : «و زاده بسطه فی العلم و الجسم ...» یعنی سلطنت پول نمی خواهد، بلکه نیروی فکری و جسمی می خواهد، که طالوت هر دو را بیش از شما دارد»(همان، ج2، صص 434 - 435). اکنون کشورداری مطلوب، با توجه به تنوع نیازهای زندگی و متناسب با آن، گسترش گرایش های مختلف علمی، مبتنی بر استفاده از تمامی متخصصان می باشد. جامعه باید با اتّخاذ روش های مناسب و به جهت حلّ مسائل کشور، بستر حضور کلیّه صاحب نظران در رشته های متفاوت علمی را در بخش های مختلف حاکمیّتی علی الخصوص مجلس شورای اسلامی به عنوان جایگاهی با اهمّیّت فراهم نماید.
ب- 2 . توانایی و قدرت بدنی
دومین ویژگی و خصیصه برای احراز شایستگیها در واگذاری مسئولیّتها که قرآن بدان توجه کرده، توانائی بدنی و جسمانی می باشد. چنان که در بیان ویژگی های طالوت - «قال انّ الله اصطفیه علیکم و زاده بسطه فی العلم و الجسم»(سوره بقره، آیۀ 247) - در کنار توانمندی علمی او به توانایی بدنی وی نیز پرداخته شده است. شکل گیری حکومت برای آن هست که حکمرانان زمینۀ توسعۀ جامعه و پیشرفت افراد را به گونه ای فراهم نمایند که هر کسی به کمال لایق خود نائل گردد و موانع رشد از پیش پای مردم برداشته شود که لازمه آن علم به مصالح و مفاسد و نیز قدرت بدنی در مسئولان می باشد. چنان که علامه طباطبائی ذیل شریفۀ مبارکه می فرمایند : «غرض از تشکیل ملک و حکومت این است که صاحب حکومت امور جامعه را طوری تدبیر کند که هر فردی از افراد جامعه به کمال لایق خود برسد، و کسی و چیزی مانع پیشرفتش نگردد، و برای چنین حکومت چیزی که لازم است داشتن دو سرمایه است، یکی علم به تمامی مصالح حیات جامعه و مفاسد آن، و دوم داشتن قدرت جسمی بر اجرای آنچه که صلاح جامعه می داند، و این دو در طالوت هست: «و زاده بسطه فی العلم و الجسم»»(همان، ص 435). نیز در شریفۀ: «قالت احدیهما یأبت استئجره إنّ خیر من استئجرت القویّ الأمین»(سورۀ قصص، آیۀ 26)، از زبان دختران شعیب نبی علیه السلام بر توانائی بدنی موسی علیه السلام برای واگذاری مسئولیّت به ایشان تاکید شده است. بر اساس استنادات ارزشمندی که مطرح گردید، محروم نمودن کشور از نقش آفرینی انسان های توانمندِ صاحب تجارب ارزنده و برخوردار از توانایی بدنی از یک سو و سپردن مسئولیّت ها به اشخاصی که قدرت بدنی آن ها تناسبی با وظیفه ای که بر عهده گرفته اند، نداشته و توانایی جسمانی شان از بین رفته از سوی دیگر، مخالفت با آموزه های قرآنی محسوب گردیده، موجبات وهن در حکمرانی را فراهم نموده، باعث تضییع حقوق ملّت و جفا به آن ها شده و زمینۀ مبتلا شدن به افراط و تفریط، خروج از جادّۀ اعتدال و صراط مستقیم خواهد بود.
ب-3 . امانت داری و پایبندی به اصول اخلاقی
امانت: «به معنای چیزی است که نزد غیر ودیعه بسپارند، تا او آن را برای سپارنده حفظ کند، و سپس به وی برگرداند»(همان، ج 16، ص 524). هر جای از قرآن سخنی از مسئولیّت به میان آمده، موضوع امانت داری هم مطرح شده که نشان دهنده اهمّیّت توجه به امانت داری در انجام وظایف هست. قرآن به مسئولیّت گروه های مختلفی همچون فرشتۀ وحی، انبیاء علیهم السلام و جنّ در داستان سلیمان و ملکۀ سبا اشاره نموده و در کنار آن بر امانت داری شان نیز تاکید کرده که بدان اشاره می گردد.
ب- 3 -1. امانت داری فرشتۀ وحی
موضوع امانت داری جیرائیل علیه السلام در شریفۀ «نزل به الرّوح الامین»(شعراء/193) مطرح شده و این بدان معناست که خداوند بر امانت داری وی تصریح نموده و او را از خیانت و تحریف مبرّا دانسته است. صاحب تفسیر المیزان ذیل همین آیه می فرماید: «اگر جبرئیل را امین خواند، برای این بود که دلالت کند بر اینکه او مورد اعتماد خدای تعالی و امین در رساندن رسالت او به پیامبر او است، نه چیزی از پیام او تغییر می دهد و نه جابجا و تحریف می کند، نه عمداً و نه سهواً و نه دچار فراموشی می گردد، همچنان که توصیف او در جای دیگر به روح قدس نیز به این معانی اشاره دارد؛ چون او را منزه از این گونه منقصت ها معرفی می کند»(همان، ج 15، ص 448).
ب- 3-2. امانت داری انبیاء علیهم السلام
امانت داری انبیاء علیهم السلام در تصدّی حساس ترین مسئولیّت ها تا جزئی ترین سمت ها مورد اشارۀ قرآن قرار گرفته است. یعنی پیامبران علیهم السلام از دریافت، نگهداری و ابلاغ وحی به مردم تا تصدی مسئولیّت های خطیری همچون حکمرانی جامعه تا سمت چوپانی و تصدی کارهای جزئی مورد اعتماد خداوند بوده اند و امانت داری آن ها مورد تصریح قرار گرفته است. چنان که در شریفۀ «ابلّغکم رسلت ربّی و انا لکم ناصح امین»(اعراف/68) بر عدم خیانت رسولان الهی در ابلاغ وحی پرداخته و در تفسیر آن هم چنین آمده است: «من در آنچه شما را به سوی آن می خوانم حیله گر نبوده، نسبت به آن دین حقی که به آن مبعوث شده ام، خائن نیستم، و چیزی از آن را زیر و رو نکرده، جز تدین شما را به دین توحید یعنی دینی که نفع و خیر شما در آن است چیز دیگری نمی خواهم. و در برابر اینکه آنان او را دروغگو شمردند، خود را «امین» نامید»(همان، ج 8، ص 224). نیز در آیۀ «و قال الملک ائتونی به استخلصه لنفسی فلمّا کلّمه قال انّک الیوم لدینا مکین امین»(یوسف/54) بر امانت داری، مکارم اخلاقی و اجتناب از خیانت یوسف علیه السلام تاکید گردیده است. چنان که علامه طباطبائی ره در ذیل آیه و از زبان ملک مصر می فرمایند: «... تو از امروز که من به مکارم اخلاق و اجتناب از زشتی و فحشاء و خیانت و ظلم، و صبر بر هر مکروه پی بردم، و فهمیدم یگانه مردی هستی که بخاطر حفظ طهارت و پاکی نفست حاضر شدی خوار و ذلیل شوی، و مردی هستی که خداوند به تأییدات غیبی خود اختصاصت داده، و علم به تأویل احادیث و رأی صائب و حزم و حکمت و عقل را به تو ارزانی داشته، دارای مقام و منزلت هستی، و ما تو را امین خود می دانیم»(همان، ج 11، ص 273). نیز شریفۀ «قال اجعلنی علی خزائن الارض انّی حفیظ علیم»(سورۀ یوسف، آیۀ 55) که از لسان یوسف علیه السلام وارد شده است بر ویژگی امانت داری، رعایت عدالت و اعتدال و پایبندی آن حضرت به اصول اخلاقی تاکید نموده و آن را خصیصه ای تعیین کننده برای مسئولیّت برشمرده است. «کلمۀ «حفیظ» به معنای آن کسی است که در حفظ آنچه خدا با او عهد کرده مداومت دارد، و نمی گذارد عهد خدا ضایع و متروک شود»(همان، ج18، ص 531). قرآن در بیان قصّۀ موسی علیه السلام هم به موضوع امانت داری آن حضرت از زبان دختران شعیب سلام الله علیه پرداخته و می فرماید: «قالت احدیهما یأبت استئجره إنّ خیر من استئجرت القویّ الأمین»(سورۀ قصص، آیۀ 26) چنان که علامه طباطبائی ره ذیل آن می فرمایند: «... و همچنین از عفتی که آن جناب در گفتگوی با آن دختر از خود نشان داد، و از اینکه غیرتش تحریک شد، و گوسفندان آنان را آب داد، و نیز طرز به راه افتادن او تا خانۀ پدرش شعیب چیزهایی دیده که به عفت و امانت او پی برده است»(همان، صص35 - 36).
ب- 3 – 3. امانت داری جنیّان
داستان سلیمان علیه السلام و ملکۀ سبا در قرآن نیز به موضوع امانت داری اشاره کرده و چنین بیان می کند که از جمله حاضران در جلسه یکی از جنّیان بود که آمادگی خود را برای اجرای دستور سلیمان علیه السلام همراه با نیرومندی و امانت داری ابراز نمود. چنان که آیۀ شریفه می فرماید: «قال عفریت من الجنّ انا آتیک به قبل ان تقوم من مقامک و انّی علیه لقویّ امین»(نمل/ 39). «من به آوردن آن نیرومند و امینم، نیرومند بر آنم و حمل آن خسته ام نمی کند، امین برآنم و در آوردنش به تو خیانت نمی کنم»(همان، ج15، ص 517). بررسی و تحلیل آیات این قسمت سئوال مهمّی را به اذهان متبادر می کند که چرا هر جا سخن از مسئولیّتی به میان آمده، موضوع امانت داری نیز مورد توجه قرار گرفته است؟ باید این نکته مورد اهتمام قرار بگیرد که خیانت مسئولان می تواند از دو جهت جامعه را با چالش مواجه نماید. اولاً باید اذعان نمود که بخشی از بحران های اقتصادی و معضلات معیشتی که زندگی را برای مردم دشوار نموده و آن ها را در تنگنا قرار داده، ریشه در خیانت های کسانی دارد که به سمت های مهمی دست یافته و سرمایه های مادی و ثروت های معنوی کشور را ضایع نموده که استحقاق آن را نداشته اند. ثانیاً باورهای مردم و اعتقادات آن ها علی الخصوص در حکومت های دینی تحت تاثیر عملکرد مسئولان می باشد که امانت داری آن ها می تواند در استحکام تربیتی جامعه و آرامش و اطمینان آحاد ملّت نقش ایفا نماید چنان که خیانت شان معضلات مختلفی را از جهت اخلاقی به ویژه معضل دین گریزی را باعث گردد. تفسیر المیزان بر این مهّم اشاره نموده و می فرماید: «حق ایمان هم همین است که مؤمن را به رعایت عهد و امانت وادار سازد؛ چون در ایمان معنای سکون و استقرار و اطمینان نهفته، وقتی انسان کسی را امین دانست و یقین کرد که هرگز خیانت ننموده پیمان نمی شکند، قهراً دلش بر آنچه یقین یافته مستقر و ساکن و مطمئن می شود و دیگر تزلزلی به خود راه نمی دهد»(همان، ج 18، ص 12).
ج- جمع بندی و نتیجه گیری
حکومت شایسته ترین انسان ها و تصدّی شان در مسئولیّت ها یکی از اساسی ترین نیازهای کنونی جامعه هست. استفاده از تجارب بشری برای احراز ملاک های شایستگی برای مسئولیّت ها ضرورتی غیر قابل انکار و مراجعه به منابع دینی همچون تفسیر المیزان در این زمینه، ارج نهادن به میراث ارزشمند مسلمانان خواهد بود. با بررسی و تحلیل های صورت گرفته در اثر گران سنگ علامه طباطبائی ره ملاک های؛ تخصص و توانمندی علمی، توانایی بدنی و جسمانی و امانت داری و رعایت اصول اخلاقی برای تصدّی مسئولیّت ها و ارائۀ الگوی حکمرانی قرآن مدارانه به دست آمد. باید توجه نمود که تعلیم و تربیت صرفا در دبستان و دانشگاه رقم نمی خورد بلکه عملکرد مسئولان نیز به صورت مستقیم و غیر مستقیم در آن دخیل میباشد. مسئولین شایسته می توانند جامعه را به رشد و شکوفائی برسانند و زمامداران نا لایق و بی کفایت نیز بدبختی و عقب ماندگی را بر مردم تحمیل می کنند.
- نویسنده : سید علیرضا صفوی
- منبع :
https://19dey.com/news/82300