۱۹ دی آنلاین: استاد حیدری یساولی، استاد زبان و ادبیات فارسی گفت: شعر حافظ نهتنها نمایشگاهِ هنر، ذوق و زیبایی است، بلکه دانشگاهِ زندگی، امید و معرفت است.
در یکصد و دوازدهمین نشست مثنوی که به همت کانون نویسندگان قم و دانشگاه طلوع مهر و همزمان با روز بزرگداشت حافظ شیرازی در این دانشگاه برگزار شد، استاد علیحیدری یساولی ـ شاعر، پژوهشگر و استاد زبان و ادبیات فارسی ـ سخنانی تحلیلی و ادبی درباره جایگاه سعدی و حافظ در تاریخ شعر فارسی ایراد کرد.
سعدی؛ پایانِ یک آغاز / حافظ؛ آغازِ یک پایان
استاد یساولی در آغاز سخنان خود گفت: من بر این باورم که سعدی پایان یک آغاز است و حافظ آغاز یک پایان. شعر فارسی از قرون نخستین تا روزگار سعدی مسیری صعودی را پیمود و در آثار او به اوج کمال رسید. اما حافظ، در عین ایستادن بر قله، سرآغاز دورهای است که پس از او، غزل فارسی دیگر نتوانست در همان سطح ادامه یابد. به تعبیر من، سعدی حاصلِ رشد طبیعی و بلوغ شعر فارسی است و حافظ، نقطهای است که پس از آن، غزل فارسی دچار افول شد.
حافظ؛ لسانالغیب و اوج آگاهی هنری
وی با اشاره به ویژگیهای منحصربهفرد حافظ افزود: حافظ تنها شاعر نیست؛ او فیلسوف، مفسر قرآن، الهیدان، انسانشناس و هنرمندی بزرگ است. شعر او بر بنیاد عشق و معرفت استوار است و راز ماندگاریاش در همین پیوند میان عقل و عشق نهفته است. از همینرو، دیوان او را لسانالغیب نامیدهاند؛ عنوانی که در اصل، لقب خودِ دیوان بوده است.
الهام و بازآفرینی در شعر حافظ
استاد یساولی با اشاره به پژوهشهای حافظشناسانی چون زندهیاد انجوی شیرازی گفت: حافظ در غزلهای خود از شاعران بزرگی چون نظامی، کمالالدین اصفهانی، عطار، سعدی، فخرالدین عراقی و خواجوی کرمانی الهام میگرفت و با اِعمال تغییراتی اندک اما خلاقانه در برخی از شاهبیتهای آنان، به بازآفرینی هنرمندانه دست میزد. این توانایی در تلفیق ذوق، دانش و شهود، حافظ را به چکادِ غزل فارسی رساند.
حافظ؛ شاعر عشق و انسان
او با اشاره به جایگاه انسان در شعر حافظ گفت: در نگاه حافظ، انسان نه صرفاً موجودی ناطق، بلکه عاشق است. عشق، جوهرهی انسان بودن است. فلاسفه گفتهاند: انسان حیوان ناطق است، اما حافظ میگوید: انسان حیوان عاشق است.
طفیل هستی عشقند آدمی و پَری / ارادتی بنما تا سعادتی ببری
وی افزود: حافظ ما را فرامیخواند که پیش از پایان عمر، عاشق شویم؛ چراکه عشق، راه رسیدن به حقیقت است.
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید / ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
شعر حافظ؛ دانشگاهِ زندگی، امید و معرفت
استاد یساولی در ادامه گفت:خواندن و حفظ اشعار حافظ، برکات بسیاری دارد:
صبحدم از عرش میآمد خروشی، عقل گفت / قدسیان گویی که شعر حافظ از بر میکنند
او افزود: شعر حافظ نهتنها نمایشگاهِ هنر، ذوق و زیبایی است، بلکه دانشگاهِ زندگی، امید و معرفت است. بیایید با شعر حافظ زندگی کنیم و این میراثِ بزرگِ انسانی و ایرانی را پاس بداریم.
ادبیات؛ ریشهی هویت ایرانی
استاد یساولی در پایان با تأکید بر اهمیت پاسداشت زبان و ادب فارسی گفت: یکی از عوامل ضعف فرهنگیِ جوامع، بیاعتنایی به ادبیات و زبان ملی است. ادبیات، تنها مجموعهای از شعر و نثر نیست، بلکه ستونِ هویت، اندیشه و فرهنگ یک ملت است. هرگاه ادبیات تضعیف شود، سایر ابعاد هویت ملی نیز آسیب میبیند. ادبیات فارسی، حاصلِ جمعِ علم، ذوق و شهود است که در نهایتِ شکوه و استواری، در آثار شاعرانی چون فردوسی، نظامی، مولوی، سعدی و حافظ جلوهگر شده است.
سعدی؛ پایانِ یک آغاز / حافظ؛ آغازِ یک پایان
استاد یساولی در آغاز سخنان خود گفت: من بر این باورم که سعدی پایان یک آغاز است و حافظ آغاز یک پایان. شعر فارسی از قرون نخستین تا روزگار سعدی مسیری صعودی را پیمود و در آثار او به اوج کمال رسید. اما حافظ، در عین ایستادن بر قله، سرآغاز دورهای است که پس از او، غزل فارسی دیگر نتوانست در همان سطح ادامه یابد. به تعبیر من، سعدی حاصلِ رشد طبیعی و بلوغ شعر فارسی است و حافظ، نقطهای است که پس از آن، غزل فارسی دچار افول شد.
حافظ؛ لسانالغیب و اوج آگاهی هنری
وی با اشاره به ویژگیهای منحصربهفرد حافظ افزود: حافظ تنها شاعر نیست؛ او فیلسوف، مفسر قرآن، الهیدان، انسانشناس و هنرمندی بزرگ است. شعر او بر بنیاد عشق و معرفت استوار است و راز ماندگاریاش در همین پیوند میان عقل و عشق نهفته است. از همینرو، دیوان او را لسانالغیب نامیدهاند؛ عنوانی که در اصل، لقب خودِ دیوان بوده است.
الهام و بازآفرینی در شعر حافظ
استاد یساولی با اشاره به پژوهشهای حافظشناسانی چون زندهیاد انجوی شیرازی گفت: حافظ در غزلهای خود از شاعران بزرگی چون نظامی، کمالالدین اصفهانی، عطار، سعدی، فخرالدین عراقی و خواجوی کرمانی الهام میگرفت و با اِعمال تغییراتی اندک اما خلاقانه در برخی از شاهبیتهای آنان، به بازآفرینی هنرمندانه دست میزد. این توانایی در تلفیق ذوق، دانش و شهود، حافظ را به چکادِ غزل فارسی رساند.
حافظ؛ شاعر عشق و انسان
او با اشاره به جایگاه انسان در شعر حافظ گفت: در نگاه حافظ، انسان نه صرفاً موجودی ناطق، بلکه عاشق است. عشق، جوهرهی انسان بودن است. فلاسفه گفتهاند: انسان حیوان ناطق است، اما حافظ میگوید: انسان حیوان عاشق است.
طفیل هستی عشقند آدمی و پَری / ارادتی بنما تا سعادتی ببری
وی افزود: حافظ ما را فرامیخواند که پیش از پایان عمر، عاشق شویم؛ چراکه عشق، راه رسیدن به حقیقت است.
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید / ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
شعر حافظ؛ دانشگاهِ زندگی، امید و معرفت
استاد یساولی در ادامه گفت:خواندن و حفظ اشعار حافظ، برکات بسیاری دارد:
صبحدم از عرش میآمد خروشی، عقل گفت / قدسیان گویی که شعر حافظ از بر میکنند
او افزود: شعر حافظ نهتنها نمایشگاهِ هنر، ذوق و زیبایی است، بلکه دانشگاهِ زندگی، امید و معرفت است. بیایید با شعر حافظ زندگی کنیم و این میراثِ بزرگِ انسانی و ایرانی را پاس بداریم.
ادبیات؛ ریشهی هویت ایرانی
استاد یساولی در پایان با تأکید بر اهمیت پاسداشت زبان و ادب فارسی گفت: یکی از عوامل ضعف فرهنگیِ جوامع، بیاعتنایی به ادبیات و زبان ملی است. ادبیات، تنها مجموعهای از شعر و نثر نیست، بلکه ستونِ هویت، اندیشه و فرهنگ یک ملت است. هرگاه ادبیات تضعیف شود، سایر ابعاد هویت ملی نیز آسیب میبیند. ادبیات فارسی، حاصلِ جمعِ علم، ذوق و شهود است که در نهایتِ شکوه و استواری، در آثار شاعرانی چون فردوسی، نظامی، مولوی، سعدی و حافظ جلوهگر شده است.
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/93267