حجت الاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا در سومین جلسه ازسلسله کرسیهای آزاداندیشی دوره ای که با عنوان «بنیادها و آرمانهای انقلاب اسلامی» به همت موسسه آموزش عالی طلوع مهر و مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم به صورت مجازی برگزار میشود، گفت: در همه انقلابها یک اصل مسلم وجود دارد و آن، این است که بنیاد حاکمیت را در تمام ابعاد فرهنگی، اجتماعی سیاسی، اقتصادی تغییر میدهند و بنیاد جدیدی از حاکمیت را جایگزین آن میکنند و در فرآیند تحول انقلابی کشورها دو گونه هستند برخی از انقلابها قبل از پیروزی در جریان مبارزات مبانی و آرمانهای خود را مشخص میکنند آنها را به شعارهای انقلاب تبدیل میکنند و مردم نسبت به این شعارها به نوعی خودآگاهی میرسند و برخی دیگر از انقلابها به دلیل غلبه جریان توده ای و نداشتن رهبران فکری و ایدئولوگهای برجسته، قبل از پیروزی، حاکمیت مطلوب جایگزین را مشخص نکردهاند و بعد از پیروزی به فکر نوع حاکمیت جدید بر میآیند. انقلاب اسلامی در ایران از معدود انقلابهایی بود که بنیادها و آرمانهای حاکمیت الهی آن پیش از پیروزی تعیین شد و مردم هم آگاهانه وارد انقلاب شدند.
وی افزود: در فرآیند قیام ملت ایران هر چه به عصر پیروزی نزدیک میشود برای مردم و به ویژه نسل جوان و تحصیل کرده سؤالاتی درباره حاکمیت جایگزین پیش میآمد. تا آنجا که برخی با یک پارادوکس مواجه میشوند که حاکمیت الهی که بر پایه قرآن و سنت است و در دوران مدرن با سبک زندگی جدید و ساختارهای جدید، هیچ تجربه عملی ندارد، چگونه میتواند مبنای مدیریت جامعه قرار گیرد. ابهام زمانی بیشتر شد که امام خمینی اعلام کرد درحاکمیت طاغوت و شاهنشاهی مردم هیچ دخالتی در سرنوشت سیاسی خود نداشتند و بنای ایشان آن است که ملت را بر سرنوشت سیاسی خود حاکم گرداند و نظام سیاسی جدید را با عنوان «جمهوری اسلامی» اعلام کردند. با این رویکرد، امام در فرانسته با حجم زیادی از سؤالات خبرنگارانی مواجه شد که از او میپرسیدند شما چگونه میان «حاکمیت الهی» و «حکومت اسلامی» با «حاکمیت ملی» و «جمهوریت» پیوند برقرار میکنید؟
استاد حوزه و دانشگاه در ادامه گفت: امام راحل در مهمترین و حساسترین شرایط تاریخی با بیانی ساده و قابل فهم، شاهکار «تلفیق نظریه فقهی به نظام سیاسی»، «تلفیق سنت و حداثت»، «تبدیل فقه فردی به قانون جامعه»، «جمع میان اسلامیت و جمهوریت» و پذیرش روشهای عقلایی سازگار با شرع، نظام سازی و نهادسازی مدرن خود را تبیین میکردند. ایشان مکرر میفرمودند؛ حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و همان خدایی که حاکمیت مطلق دارد، انسان را بر سرنوشت اجتماعی و سیاسی خویش حاکم کرده است، یعنی خداوند خودش خواسته است انسانها حاکم بر سرنوشتن اجتماعیشان باشند یعنی جامعهشان، حکومتشان، حاکمیتشان، قدرتشان را خودشان انتخاب کنند؛ یعنی اینکه مردم ایران، حاکمیت طاغوت را براندازند و حاکمیت الهی را از طریق آرای خود برگزینند، اینها با هم تناقضی ندارند. خداوند خودش فرمود «انّی جاعل فی الارض خلیفه»، «انا جعلناک خلیفه فی الارض» یعنی خود خدا خواسته است که انسان حاکم بر سرنوشتش باشد.
مهاجرنیا افزود: خود همین حکم جعلی، هم یکی از احکام حاکمیت مطلق الهی است، بنابراین الان هم حاکمیت مطلق از آن خداست در عین حالی که مردم رأی میدهند، جمهوری اسلامی انتخاب میکنند، ولی فقیه انتخاب میکنند، سیستم و ساختار انتخاب میکنند. بر مبنای همان حاکمیت الهی است. بعدها همین مبنا را در اصل 56 قانون اساسی، تبدیل به یک مبنای قانونی کردند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به تعبیر مقام معظم رهبری در اولین فرصت انقلاب اسلامی، نظامسازی کرد و به رکود و خموشی دچار نشد و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری ایجاد نشد و «نظریّه نظام انقلابی» شکل گرفت. چهل سال تجربه عملی این نظام نشان داد که انقلاب اسلامی به درستی میان بنیاد «حاکمیت الهی» و «حاکمیت ملی» به صورت نظری و عملی سازگاری ایجاد کرده است.
پژوهشگر حوزه سیاست در پایان گفت: با وجود این شاهکار بزرگ امام خمینی(ره)، هنوز هم دیدگاه امام گرفتار تفسیرهایی است که با روح اندیشه ایشان ناسازگار است. کسانی که می گویند مردم سالاری دینی شرک است. کسانی که نقش جمهوریت و مردم را در مشروعیت حاکمیت الهی منکر میشوند و به اجتهاد امام عزیز در اهتمام به نقش زمان و مکان و پذیرش بنای عقلا و ضرورتهای عقلی توجه ندارند، اینها تفسیر درستی از اندیشه امام راحل ارائه نمیدهند. امام مردم را ولی نعمت این انقلاب معرفی میکند یعنی اینکه بنای حاکمیت خداوند و اراده وضعی و تکلیفی او در جعل حاکمیت برای انسانها وقتی با هم تلفیق شد و حاکمیت نسبی ملت در طول حاکمیت مطلق الهی قرار گرفت و به عنوان بنیاد انقلاب اسلامی پذیرفته شد مجموعه این اساس مشروعیت نظام اسلامی میشود.
- نویسنده :
- منبع :