19 دی: اعلان رسمی راهاندازی شبکه دولتیTRT فارسی توسط رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه، بدون پیشداوری و قضاوت، گویای این امر است که سیاست این دولت همسایه برخلاف دهههای گذشته، تغییر یافته و تمایل دارد علاوه بر عرصههای ورزشی در زمین «رسانه» نیز با ایران به رقابت و زورآزمایی بپردازد.
جنگ رسانهای در دنیای امروز حقیقتی کتمانناپذیر است و بر همین اساس نیز کشورهایی همچون ایالات متحده آمریکا سرمایهگذاریهای وسیع و کلانی در این راستا انجام داده و میدهد تا به واسطه علوم شیوههای چگونگی اقناع و اثربخشی به رفتار افکار عمومی، جریان اطلاعرسانی را علاوه بر داخل کشور در عرصههای بینالمللی نیز هدایت کنند.
این امر آنچنان استراتژی مهم، سترگ و بزرگی است که سردمداران شیشهای کاخ سفید را به این جدیت و اهتمام رسانده که در صورت رسیدن پارازیت و یا به اصطلاح دیگر آنان، ایجاد مزاحمت رسانههایی غیر همسو (و حتی مستقل) تاب و تحمل آن را هم برنتابند و با هر ابزار ممکن دیگری که دارند از انتشار اخبار و اطلاع رسانهای آنها جلوگیری کنند که نمونه بارز آن در تنگنا گذاشتن شبکه خبری راشاتودی و یا به اختصار RT روسیه و یا مثال عیانتر و ملموستر از آن، تحریم شبکه پرستیوی و العالم و بستن شبکهها و دفاتر این رسانههای جمهوری اسلامی ایران و حتی قطع دسترسی به ماهوارههای بینالمللی است.
هر چند که اگر با عینک خوشبینی به این امر نگریست، در عین حال نباید فراموش کرد که برخی از این رسانههای برون مرزی صداوسیما آنچنان خوش درخشیده و حرفهای فعالیت کردهاند که سبب هراس و دلهره شده و آنان را مجبور به گرفتن ژستهای تحریم رسانهای کرده که خود گویای انداختن آتش در دامن خرمن آنان است که چنین رسواگونه و به استهزاء مابانه حتی به رکن چهارم دموکراسی می تازند!
البته ذکر این نکته لازم به نظر میرسد که رسانههای جمهوری اسلامی هنوز با تراز انقلاب فاصله دارند به گونهای که در عرصه روزنامههای چاپی، رسانههای کیهان و اطلاعات علاوه بر اینکه با ریزش جدی مخاطبان داخلی روبرو شدند در عرصه بینالمللی و حتی در کشورهای فارسی زبان همسایه نیز با شکست کامل مواجه شدهاند.
این امر هر چند در عرصه وب و خبرگزاریهای اینترنتی نیز صادق است اما به باور کارشناسان میتوان با همتی جهادی، جبران مافات کرد به گونهای که ایرنا به عنوان خبرگزاری رسمی نظام، هر چند طی سالیان گذشته از قافله رقابت با خبرگزاریهایی همچون آناتولی و العربیه جا مانده است؛ اما آنچنان سترگ نیست که نتوان موازنه قدرت را برعکس کرد.
همچنین در عرصه رادیو و تلویزیون نیز شرط انصاف حکم میکند که به قولی عامیانه "همه را با یک چوب نزنیم" به گونه ای که اگر صداوسیما را به دو بخش داخلی و خارجی تقسیم کنیم؛ باید اذعان کرد که شبکه های برون مرزی این رسانه ملی به مراتب عملکرد بهتر و مناسبتری نسبت به عرصه داخلی داشته است و نمونه بارز آن نیز شبکه هایی همچون سحر و العالم است.
اینک که دیگر فرصت واگویه لزوم اهتمام جدی و همگانی در عرصه "جنگ روایتها" در این مقاله نمیگنجد، فقط باید به این نکته بسنده کرد که همچنان که مهتران و بزرگان قوم سفارش کردهاند؛ بهتر آنست که علاج واقعه پیش از وقوع حاصل شود و بر همین اساس نباید توان رسانه ای صداوسیما در عرصه برون مرزی کاهش یابد و مناسبتر است شبکه رادیویی و تلویزیونی به زبان ترکی استانبولی را نیز راهاندازی کرد.
به طور حتم در این راستا سیاست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم بسیار تاثیرگذار است چرا که مطبوعات و رسانههای محلی علیالخصوص به زبانهای قومی که مشترک با برخی از کشورهای همسایه است، نیازمند اهتمام ویژه برای حمایت جدیتر و همهجانبه هستند.
این امر آنچنان استراتژی مهم، سترگ و بزرگی است که سردمداران شیشهای کاخ سفید را به این جدیت و اهتمام رسانده که در صورت رسیدن پارازیت و یا به اصطلاح دیگر آنان، ایجاد مزاحمت رسانههایی غیر همسو (و حتی مستقل) تاب و تحمل آن را هم برنتابند و با هر ابزار ممکن دیگری که دارند از انتشار اخبار و اطلاع رسانهای آنها جلوگیری کنند که نمونه بارز آن در تنگنا گذاشتن شبکه خبری راشاتودی و یا به اختصار RT روسیه و یا مثال عیانتر و ملموستر از آن، تحریم شبکه پرستیوی و العالم و بستن شبکهها و دفاتر این رسانههای جمهوری اسلامی ایران و حتی قطع دسترسی به ماهوارههای بینالمللی است.
هر چند که اگر با عینک خوشبینی به این امر نگریست، در عین حال نباید فراموش کرد که برخی از این رسانههای برون مرزی صداوسیما آنچنان خوش درخشیده و حرفهای فعالیت کردهاند که سبب هراس و دلهره شده و آنان را مجبور به گرفتن ژستهای تحریم رسانهای کرده که خود گویای انداختن آتش در دامن خرمن آنان است که چنین رسواگونه و به استهزاء مابانه حتی به رکن چهارم دموکراسی می تازند!
البته ذکر این نکته لازم به نظر میرسد که رسانههای جمهوری اسلامی هنوز با تراز انقلاب فاصله دارند به گونهای که در عرصه روزنامههای چاپی، رسانههای کیهان و اطلاعات علاوه بر اینکه با ریزش جدی مخاطبان داخلی روبرو شدند در عرصه بینالمللی و حتی در کشورهای فارسی زبان همسایه نیز با شکست کامل مواجه شدهاند.
این امر هر چند در عرصه وب و خبرگزاریهای اینترنتی نیز صادق است اما به باور کارشناسان میتوان با همتی جهادی، جبران مافات کرد به گونهای که ایرنا به عنوان خبرگزاری رسمی نظام، هر چند طی سالیان گذشته از قافله رقابت با خبرگزاریهایی همچون آناتولی و العربیه جا مانده است؛ اما آنچنان سترگ نیست که نتوان موازنه قدرت را برعکس کرد.
همچنین در عرصه رادیو و تلویزیون نیز شرط انصاف حکم میکند که به قولی عامیانه "همه را با یک چوب نزنیم" به گونه ای که اگر صداوسیما را به دو بخش داخلی و خارجی تقسیم کنیم؛ باید اذعان کرد که شبکه های برون مرزی این رسانه ملی به مراتب عملکرد بهتر و مناسبتری نسبت به عرصه داخلی داشته است و نمونه بارز آن نیز شبکه هایی همچون سحر و العالم است.
اینک که دیگر فرصت واگویه لزوم اهتمام جدی و همگانی در عرصه "جنگ روایتها" در این مقاله نمیگنجد، فقط باید به این نکته بسنده کرد که همچنان که مهتران و بزرگان قوم سفارش کردهاند؛ بهتر آنست که علاج واقعه پیش از وقوع حاصل شود و بر همین اساس نباید توان رسانه ای صداوسیما در عرصه برون مرزی کاهش یابد و مناسبتر است شبکه رادیویی و تلویزیونی به زبان ترکی استانبولی را نیز راهاندازی کرد.
به طور حتم در این راستا سیاست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم بسیار تاثیرگذار است چرا که مطبوعات و رسانههای محلی علیالخصوص به زبانهای قومی که مشترک با برخی از کشورهای همسایه است، نیازمند اهتمام ویژه برای حمایت جدیتر و همهجانبه هستند.
- نویسنده :
- منبع :
https://19dey.com/news/51863