روحانیت شیعه در طول تاریخ در کنار مردم بوده و از حقوق آنان دفاع کرده است. بر همین اساس در حد مقدورات خویش در دوران حکومتهای مطلقه سلطنتی تلاش کرد تا در حمایت مردم بکوشد. با گسترش نظام ارتباطی, تاثیر مراجع دینی بیش از گذشته شد. آخرین آنها وقوع انقلاب اسلامی بود. اما تشکیل جمهوری اسلامی در ایران, روحانیت را در موقعیتی دوگانه قرار داد. از سویی این حکومت به نام روحانیت حک شده و منصب های زیادی به روحانیون تعلق گرفته است و از طرفی, رسالت دینی حوزه‌های علمیه اقتضاء می‌کرد که در کنار مردم بایستند. روحانیت تصور می‌کرد هر امری که موجب تضعیف حکومت شود به اسلام و اعتقادات دینی مردم ضربه خواهد زد در نتیجه از نقد صریح اجتناب می‌کردند اجتنابی که از نگاه مردم همراهی آنان با حکومت و حکومتی شدن روحانیت تلقی می‌شد.

اما روند امور نشان می‌داد که از اهداف و آرمان‌های دینی فاصله گرفته شده، مسیر متغیرهای دینی, اجتماعی و اقتصادی نزولی است. بنابراین گرچه بخش‌هایی از روحانیت هر روز نقد بیشتری به حکومت داشتند اما ملاحظاتی مانع ابراز علنی می‌شد و به همین موازات، روحانیت اعتبار تاریخی خویش را در میان مردم از دست میداد.

هر از گاهی برخی از بزرگان روحانیت که انتقادی علنی و گاه تندی می کردند با برخوردهایی مواجه میشدند. از آیات منتظری, آذری, صانعی تا آیه الله جوادی آملی را می توان نام برد. این امور موجب محافظه کارتر شدن روحانیت در مواجهه با امر عمومی شده است. ( دلایل دیگری وجود دارد که به طور مستقل باید به آنها پرداخت)

اما این سکوت به بهبود اوضاع جامعه نینجامیده است. امروز کشور با معضلات فقر گسترده, شدت گرفتن نابرابری, بیکاری, تورم, فساد سیستماتیک حاکمیت, افول سرمایه اجتماعی,  بحران زیست محیطی, گستره ناامیدی, مهاجرت گسترده نخبگان, فرار سرمایه, انزوای سیاسی در عرصه جهانی, حلقه بسته قدرت, اقتصاد رانتی و دلالی, نظام آموزشی ناکارآمد, افق مبهم پیش رو و مانند آن روبروست. این نشانه ها, ضرورت بازبینی در سیاست گذاری های کلان در سیاست داخلی و خارجی و تغییر ریل را بیان می کند.

حضرت آیه الله صافی گلپایگانی از مراجع بزرگ تقلید, از سر دلسوزی برای نظام و مردم در دیدار با آقای قالیباف، بر ضرورت تغییر نگرش در روابط بین الملل و رویکرد حل مشکلات معیشتی مردم بر حسب رسالت دینی خویش تاکید کرده اند. اموری که اگر مورد توجه قرار می گرفتند امروز با چنین شرایط تلخی روبرو نبودیم. گرچه شاید انتقاد برخی وارد باشد که ای کاش این توصیه ها, در سالیان گذشته و یا دهه‌های گذشته به طور جدی بیان میشد.

ضمن حرمت نهی به توصیه این مرجع بزرگوار و به فال نیک گرفتن آن, تصور میکنم وضعیت خطیر کشور اقتضاء میکند که روحانیت در راستای رسالت دینی خویش و دلسوزی برای نظامی که با هدف تحقق ارزشهای دینی, آزادی, عدالت و استقلال بنا شد؛ چنانچه امیرالمومنین در خطبه سوم فرموده اند بیش از پیش به نقد صریح حاکمیت پرداخته تا از این طریق به بهبود وضعیت مردم و نظام کمک کنند.

  • نویسنده : محمدرضا یوسفی
  • منبع :