فشارهایی که این روزها برای بازگشایی حرم‌های شریف و اماکن مقدسه در حال شدت‌گیری‌است، مشخصا از دو سو دارای حامیانی‌است: یکی مردمان متدین و سلیم‌النفس و دلداده‌ی نجوا با ذوات مقدسه‌ی معصومین علیهم‌السلام، و دیگری تسویه‌گران حساب‌های معوقه با دولت.

اطلاعات نوشت: هردوگروه اما یک مستمسک دارند و آن، به ظاهر موجه می‌نماید: در حالی که پاساژها و پارک‌ها و بسیاری از مشاغل ازدحام‌زا یکی‌یکی مجوز فعالیت و رونق می‌گیرند، محدودیت در حرم‌های شریف چه توجیهی دارد؟

نگارنده با تأیید موفقیت نسبی دولت در مدیریت کرونا با توجه به جمیع جهات، از جمله تنگناهای تحریم و نیز فرهنگ نهادینه‌شده‌ی رقابت‌ها و خصومت‌های جناحی، ناچار است بر این نقیصه نیز اشاره کند، که چندصدایی و متضادگویی و روزمرّگی در تصمیمات مرتبط، همچنان پاشنه‌آشیل مبارزه با این ویروس است. رییس جمهور محترم، شاید از آن روی که در شرایط فعلی، به تنگی معیشت مردم و تهی‌بودن خزانه‌ی مُلک از همه آگاه‌تر است، از اولین روزها، قرنطینه را جدی نگرفت و اگر هم سخنی در فاصله‌گذاری آورد، به موازات، معیشت‌گردانی از سوی خود مردم را هم ضمیمه کرد و نهایتا امروز، با قرنطینه‌ای نصفه و نیمه و گذاری رو به بالا و پایین در حال سپری کردنیم. لیک آن دغدغه‌ی معیشتی نمی‌بایست و نمی‌باید که بر اصل «زندگی» به معنای «زنده‌ماندن» سایه افکنَد و شتاب در رونق مجدد زندگی، به قیمت زنده‌نماندن تمام شود.

 

کسانی که بر دولت می‌تازند، که چرا بیشتر اماکن بازگشوده‌شده‌اند و اما اماکن مذهبی همچنان مسدود؛ بهتر است از دولتیان بپرسند: مجوز همان بازگشایی‌ها بر اساس کدام برآورد و بر طبق کدام پروتکل‌های منطقی بوده‌است؟ اگر کسی خود را در آتشِ آن سوی می‌فکنَد، دلیل موجهی‌است آیا، که دیگری به ناز شست و یا به لج‌بازی، خود را در آتش این‌سوی میدان بیندازد!؟

 

میدان‌دادن به فشارهای هنجاری، به خصوص سوار شدن بر موج احساسات و علایق مذهبی، در کوران مبارزه با ویروسی سرکش، در حکم بریدن همان قفلی‌ست در نیمه شب، که‌ گفت: صدایش فردا درمی‌آید!

 

اینهمه اصرار بر مشابهت‌سازی در تصمیمات غلط، از جمله بازگشایی پارک‌ها و بازارها، و تسرّی آن به حرم‌ها و ازدحام‌های انسانی، آیا از سر دین‌داری و دلتنگی نجوا ومناجات و زیارت است؟ در مورد برخی از مردمان پاک‌دلِ ساده‌نگر و بعضا حوصله‌سررفته، آری!…. و اما از سوی تریبون‌داران، به خصوص در ایامِ ذائقه‌پذیر و شب‌های حال‌وهوای دعا، شاید اندکی هم دارای شائبه‌های دیگر باشد؛ که آن «دیگر»ها بماند!

 

فراوان از سوی متصدیان امور گفته‌می‌شود، که در مجموع، در مدیریت کرونا، در مقایسه با بسیاری از کشورها موفق‌تر عمل شده‌است. به عنوان شاهدی باخبر، این ادعا را رد نمی‌کنم؛ و اما این عزیزان سخت‌کوش از فقدان یک نقشه‌ی راهبردی در رنج‌اند و آن این که، در امر مبارزه با کرونا، نباید از یک‌سو چاله را کند و از دگرسو دوباره بر آن خاک ریخت. درست‌است که مساعی جمعی و فداکاری‌های کادرهای ستاد و صفِ درمان در کشور عزیزمان، از بروز فاجعه‌ای در حد اسپانیا و ایتالیا و بریتانیا جلوگیری کرد- و این ناز شست دارد- اما همان سه کشور اگر از یک نقشه راه منسجم و برخوردار از اراده‌ای مبتنی بر پروتکل‌های منطقی پیروی نمی‌کردند، خدا می‌داند که امروز چه روزگاری داشتند.

 

من با گروه دوم که در هر زمانی به یاد تسویه‌حساب‌های معوقه با جناح رقیب می‌افتند سخنی ندارم؛ که چه‌ بسا اگر دولت، دولتِ مهرورزِ مطلوب و مأنوسشان بود، داد سخن می‌دادند در حمایت از انسداد درهای حرم‌ها!… اما با مردمان عادیِ از جنس خودم فروتنانه می‌گویم: تصور کنید، آن امام همام، که امروزه از تربت طیبه و عَتَبه‌ی طاهره‌اش شفا و شفاعت می‌جویید، اگر جسم عزیزش در میان ما بود، آیا خود مراعات پروتکل‌های علمی و عقلی را می‌کرد و دفع ضرر محتمل را محترم می‌شمرد؟ یا مردمان را به دفعِ علم و رفع موانع خانه‌اش تشویق می‌نمود!؟

 

راستی، عقلی که به ما معرفت امام را آموخته، حکمش در این مقوله چیست؟

  • نویسنده :
  • منبع : روزنامه اطلاعات